می خواستم که زخم دلت را رفو کنم
می خواستم که زخم دلت را رفو کنم
خود را میان بی کسی ات جستجو کنم
وقتی سکوت روی لبت موج می زند
با شعر های تازه ی تو گفتگو کنم
آرامشی که سرمه به چشمم کشیده را_
با چشم های مضطربت روبه رو کنم
گاهی نمک بریزم و گاهی عسل شوم
شاید مزاج تلخ تو را زیرورو کنم .
می خواستم که سبزی چشمان خویش را
با دختران سبزه ی شهرت هوو کنم .
اما همیشه ساکت و سردی و مانده ام
خود را چطور در دل سنگت فرو کنم
#بی_تا_امیری
خود را میان بی کسی ات جستجو کنم
وقتی سکوت روی لبت موج می زند
با شعر های تازه ی تو گفتگو کنم
آرامشی که سرمه به چشمم کشیده را_
با چشم های مضطربت روبه رو کنم
گاهی نمک بریزم و گاهی عسل شوم
شاید مزاج تلخ تو را زیرورو کنم .
می خواستم که سبزی چشمان خویش را
با دختران سبزه ی شهرت هوو کنم .
اما همیشه ساکت و سردی و مانده ام
خود را چطور در دل سنگت فرو کنم
#بی_تا_امیری
۲.۳k
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.