گاه دلتنگ می شوم دلتنگتر از تمام

گاه دلتنگ می شوم دلتنـگتر از تمام،
دلتنگی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستنم را
نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگـتـم
وفقط به مرگ فکرمیکنم
آفتاب من
طلوع دوباره چشمانم
مررررررگ است.....فقط مررگ..
روزای اخر است..نبودنم را تمرین کنین
دیدگاه ها (۹)

مڹ یڪ دختر بودم ڪہ از تہ دل میخندیدم .!! آروم تریڹ اعصاب دنی...

+ خآنوآدت مےدونن؟؟؟!! - چیو؟؟؟ + کہ حآلت خـــوب نیست !!!! - ...

تا حالا بِهِت نَگُفتَم وَلی حالا می خوام بِگَم : بی تُو میمی...

باور کن بعضــــــــی دردها گفتـــــنی نیست رفــــــیق‌‌... ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط