عیون خبار الرضا عن براهیم بن العباس
عیون أخبار الرِّضا عن إبراهیمَ بنِ العبّاسِ :
ما رَأیتُ أبا الحَسَنِ الرّضا علیه السلام جَفا أحَدا بِکَلِمَةٍ قَطُّ وَلا رَأیتُهُ قَطَعَ عَلی أحَدٍ کَلامَهُ حَتَّی یَفرُغَ مِنهُ ، وَمارَدَّ أحَدا عَن حاجَةٍ یَقدِرُ عَلَیها وَلا حَدَّ رِجلَهُ بَینَ یَدَی جَلیسٍ لَهُ قَطُّ وَلا اتَّکی بَینَ یَدَی جَلیسٍ لَهُ قَطُّ ، وَلا رَأیتُهُ شَتَمَ أحَدا مِن مَوالیهِ وَمَمالیکِهِ قَطُّ ، وَلا رَأیتُهُ تَفَلَ وَلا رَأیتُهُ یُقَهقِهُ فی ضِحکِهِ قَطُّ ، بَل کانَ ضِحکُهُ التَّبَسُّمُ ، وَکانَ إذا خَلا وَنَصَبَ مائِدَتَهُ أجلَسَ مَعَهُ عَلی مائِدَتِهِ مَمالیکَهُ وَمَوالیهِ حَتَّی البَوّابَ السّائِسَ .
عیون أخبار الرضا : 2 / 184 / 7 .
عیون أخبار الرضا
ـ به نقل از ابراهیم بن العباس ـ : هرگز ندیدم که امام رضا علیه السلام به کسی سخن تندی بگوید ، و یا پیش از آن که کسی سخنش تمام شود سخن او را قطع کند . اگر می توانست حاجت کسی را برآورد ، هرگز او را دست خالی برنمی گرداند ؛ هیچ گاه در برابر کسی پای خود را دراز نمی کرد ، و چنانچه کسی در حضور او نشسته بود ، تکیه نمی کرد . هرگز ندیدم که به یکی از غلامان و خدمتکارانش ناسزا بگوید ؛ هرگز ندیدم که آب دهان بیندازد ، و یا هنگام خندیدن قهقهه سر دهد ، بلکه خنده اش تبسّم بود . هرگاه سفره اش را پهن می کرد غلامان و خدمتکاران خود و حتی دربان [و ]مِهتر اسبان را با خود سر سفره می نشاند .
ما رَأیتُ أبا الحَسَنِ الرّضا علیه السلام جَفا أحَدا بِکَلِمَةٍ قَطُّ وَلا رَأیتُهُ قَطَعَ عَلی أحَدٍ کَلامَهُ حَتَّی یَفرُغَ مِنهُ ، وَمارَدَّ أحَدا عَن حاجَةٍ یَقدِرُ عَلَیها وَلا حَدَّ رِجلَهُ بَینَ یَدَی جَلیسٍ لَهُ قَطُّ وَلا اتَّکی بَینَ یَدَی جَلیسٍ لَهُ قَطُّ ، وَلا رَأیتُهُ شَتَمَ أحَدا مِن مَوالیهِ وَمَمالیکِهِ قَطُّ ، وَلا رَأیتُهُ تَفَلَ وَلا رَأیتُهُ یُقَهقِهُ فی ضِحکِهِ قَطُّ ، بَل کانَ ضِحکُهُ التَّبَسُّمُ ، وَکانَ إذا خَلا وَنَصَبَ مائِدَتَهُ أجلَسَ مَعَهُ عَلی مائِدَتِهِ مَمالیکَهُ وَمَوالیهِ حَتَّی البَوّابَ السّائِسَ .
عیون أخبار الرضا : 2 / 184 / 7 .
عیون أخبار الرضا
ـ به نقل از ابراهیم بن العباس ـ : هرگز ندیدم که امام رضا علیه السلام به کسی سخن تندی بگوید ، و یا پیش از آن که کسی سخنش تمام شود سخن او را قطع کند . اگر می توانست حاجت کسی را برآورد ، هرگز او را دست خالی برنمی گرداند ؛ هیچ گاه در برابر کسی پای خود را دراز نمی کرد ، و چنانچه کسی در حضور او نشسته بود ، تکیه نمی کرد . هرگز ندیدم که به یکی از غلامان و خدمتکارانش ناسزا بگوید ؛ هرگز ندیدم که آب دهان بیندازد ، و یا هنگام خندیدن قهقهه سر دهد ، بلکه خنده اش تبسّم بود . هرگاه سفره اش را پهن می کرد غلامان و خدمتکاران خود و حتی دربان [و ]مِهتر اسبان را با خود سر سفره می نشاند .
- ۲۱۱
- ۱۴ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط