همان دل

همان دل
که پر بود از دلدادگی
دلداری نداشت
همان شب
که لبریز سیاهی شد
مهتابی نداشت
همان جاده
مشتاق رسیدن بود
مسافری نداشت
هم اویم...
همان پر از وسوسه
که حتی شیطان هم نداشت



#امیرعلی_قربانی

#جیرجیرک_کوچولو
دیدگاه ها (۰)

که من مدت ها استاز کمد هایم هرچه تن می کنم،جنس درد است ودرد ...

هـمان گلـدان شمعـدانـیپشـت پنـجـره‌امکه چشـم خیــس انتـظارش ...

تـــــو... هـــمان شایـــدیکه بعـــد از تـــمام بایــــدهاح...

این دلتنگی اگر خانه بود، دیوارهایش ترک برمی داشتند. اگر باد ...

سر هر جاده منم ، چشم به راهی که توییشب و روزم شده چشمان سیاه...

قایقی خواهم ساخت،خواهم انداخت به آب.دور خواهم شد از این خاک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط