ذلکم بانه إذا دعی الله وحده کفرتم و إن یشرک به تؤمنوا فال
ذلکم بانه إذا دعی الله وحده کفرتم و إن یشرک به تؤمنوا فالحکم لله العلی الکبیر
هو الذی یریکم آیاته و ینزل لکم من السماء رزقا و ما یتذکر إلا من ینیب (غافر 12و13)
این [کیفر] از آن روی برای شماست که چون خدا به یگانگی خوانده می شد
کفر می ورزیدید و چون به او شرک ورزیده می شد به آن را ایمان می آوردید.
پس [امروز قیامت] فرمان از آن خدای والای بزرگ است [و جزای کفر شما را می دهد]
اوست آن کس که آیات و نشانه های مختلف خود را به شما نشان می دهد
و برای شما از آسمان روزی می فرستد و جز اهل انابه [کسی] تذکر نمی پذیرد.
مختصری از نکات
1_مسئله باور به توحید، شوخی بردار و سیاست و لفاظی بردار و فامیل بردار نیست و توحید چیزی است که خداوند مکررا در مصحف شریف، خط قرمز خود خوانده است.
2_انسان در اثر علل مختلف که بحث از آن محل خود را می طلبد به یک مرض روحی مبتلا می شود و آن این که از توحید و گویندگان و مروجان توحید و دیگر معارف آسمانی و موحدانه متنفر می شود یا متنفر یا دلسرد می شود. و بالملازمه دل انسان خالی نمی ماند و با نفرت از معارف دینی و توحیدی، معنویات شیطانی و دلبستگی های مادی در فرد تقویت می شود. مثلا یک فرد موحد به سمت یاد خدا و یاد قیامت و حسابرسی و مساجد و مجالس مذهبی و ایمان به کمالات بشری و معارف دینی کشیده می شود و یک فرد لائیک یا لیبرال یا مادی پرست یا شیطان پرست به سمت خودخواهی و دروغ گویی و نفاق و مادی پرستی و یوگا و فنگ شویی و قدرتهای شیطانی که بعضا واقعا واقعیت خارجی دارند و تفرقه افکنی و مجالس الافی و فسق و فجور و دیگر شرور کشیده می شود. و البته خود شخص هم تنها مقصر نیست و محیط و والدین و خون و تحصیلات و همنشین ها و معلمین و کتب مورد اعتماد تاثیر مهمی در این روند دارند. لذا مکررا در آیات و روایات ما مامور به انتخاب همنشینان صالح و حرکت به سمت ائمه خیر و دوری از ائمه کفر و نفاق دعوت شده ایم و قس علی هذا.
3_اگر ثمره بندگی و زندگی فقط همین دنیا بود واقعا التزام به توحید و دیانت و اخلاق، سادگی بود چون بسیاری از ابرار و نیکان به پاداش شایسته اعمال خود نمی رسند و بسیاری از اشرار و کفار و فساق هم به مجازات در خور خباثت ها و گناهان خود نمی رسند. بسیاری از راحت طلبی ها و عافیت ها با بندگی و التزام به خیرات نمی سازد. و حتی همین راحت طلبی با اخذ علم و پیشرفت های مادی هم نمی سازد چه برسد به معارف دینی و معنوی که کاشت محصول برای صدها و هزاران سال و بلکه مزرعه ای برای ابدیت بی انتهای ما و شماست. لذا وخدی هستی و دایره زندگی را از آباء تا ذریه و برزخ و قیامت و ابدیت خود در نظر بگیریم عقلا و منطقا متوجه می شویم که چقدر افکار و اعمال ما در سعادت و شقاوت ما موثر اند و کل زندگی و حیات برای ما راحتی و آسایش و شغل و پول به هر طریقی و همزیستی با هر چیزی و کیف و حال برای چند سال بسیار محدود نخواهد بود. لهذا کفار و مشرکین و فاسقین در این دایره مطول و مفصل و در روز نزدیک قیامت می فهمند که عجب خسارت محضی به جان خریدیم و چقدر سعادت خود را ارزان فروختیم و در مزرعه وجود خود جز شقاوت و سیاه بختی نکاشتیم و اکنون خداوند بزرگ عالی مرتبه همه اعمال ما را به کرسی قضاوت گذاشته و ما را راهی برای نجات از عذاب ابدی جهنم نیست. و گویندگان و شعرای ابلهی که قیامت و حساب را نسیه و دنیای دنی را نقد معرفی می کردند گم و کور می شوند و همه چیز جز سنت های الهی و پاداش درستکاران و عذاب خطاکاران، به فراموشخانه ابدی سپرده خواهد شد و ما می مانیم با بهشتی ابدی یا عذابی همیشگی.
4_خداوند دارای حکمت بالغه است و تا حجت را بر کسی تمام نکند از او حساب نمی کشد. و چقدر مکرر در مکرر این آیات و حجت ها در خلال زندگی به ما و شما نشان داده می شود چه توسط انبیاء عظام و کتب آسمانی و چه توسط عقل و فهمی که به ما و شما داده شده که قبح سرقت و قتل و گناه و دیگر کجی ها را به ما نشان می دهد و چه توسط وجدان و نفس لوامه که هیچ ظلم و کجی و ناسپاسی را نمی پذیرد و چه توسط دیگر آیات آفاقی و انفسی و چه توسط نعمتهای بی شماری که لحظه به لحظه به ما داده شده و از آن غافلیم و چه توسط بلایا و شرورات مختلفی که از ما دور می شود و جز مقدار اندکی که برای تادیب و اصلاح سبک زندگی ماست به ما نمی رسد. و طبیعت و طبع بشر از کسی که به او نعمتی بدهد و شری را از او دفع کند سپاسگزاری می کند و شخص منعم را دوست می دارد. خوب ما را چه شده که از خداوندی که نامش هر چه باشد اما در منعم بودن او هیچ تردیدی نیست، سپاسگزاری نمی کنیم؟ چرا از نعمتهای فراوانی که او روزی کرده در راه صلاح و سداد و درستکاری استفاده نمی کنیم؟ چرا از فقرا و نیازمندان دستگیری نمی کنیم؟ فقط و فقط زندگی مادی؟ فقط و فقط عقل من؟ علم من؟ سواد من؟ شغل
هو الذی یریکم آیاته و ینزل لکم من السماء رزقا و ما یتذکر إلا من ینیب (غافر 12و13)
این [کیفر] از آن روی برای شماست که چون خدا به یگانگی خوانده می شد
کفر می ورزیدید و چون به او شرک ورزیده می شد به آن را ایمان می آوردید.
پس [امروز قیامت] فرمان از آن خدای والای بزرگ است [و جزای کفر شما را می دهد]
اوست آن کس که آیات و نشانه های مختلف خود را به شما نشان می دهد
و برای شما از آسمان روزی می فرستد و جز اهل انابه [کسی] تذکر نمی پذیرد.
مختصری از نکات
1_مسئله باور به توحید، شوخی بردار و سیاست و لفاظی بردار و فامیل بردار نیست و توحید چیزی است که خداوند مکررا در مصحف شریف، خط قرمز خود خوانده است.
2_انسان در اثر علل مختلف که بحث از آن محل خود را می طلبد به یک مرض روحی مبتلا می شود و آن این که از توحید و گویندگان و مروجان توحید و دیگر معارف آسمانی و موحدانه متنفر می شود یا متنفر یا دلسرد می شود. و بالملازمه دل انسان خالی نمی ماند و با نفرت از معارف دینی و توحیدی، معنویات شیطانی و دلبستگی های مادی در فرد تقویت می شود. مثلا یک فرد موحد به سمت یاد خدا و یاد قیامت و حسابرسی و مساجد و مجالس مذهبی و ایمان به کمالات بشری و معارف دینی کشیده می شود و یک فرد لائیک یا لیبرال یا مادی پرست یا شیطان پرست به سمت خودخواهی و دروغ گویی و نفاق و مادی پرستی و یوگا و فنگ شویی و قدرتهای شیطانی که بعضا واقعا واقعیت خارجی دارند و تفرقه افکنی و مجالس الافی و فسق و فجور و دیگر شرور کشیده می شود. و البته خود شخص هم تنها مقصر نیست و محیط و والدین و خون و تحصیلات و همنشین ها و معلمین و کتب مورد اعتماد تاثیر مهمی در این روند دارند. لذا مکررا در آیات و روایات ما مامور به انتخاب همنشینان صالح و حرکت به سمت ائمه خیر و دوری از ائمه کفر و نفاق دعوت شده ایم و قس علی هذا.
3_اگر ثمره بندگی و زندگی فقط همین دنیا بود واقعا التزام به توحید و دیانت و اخلاق، سادگی بود چون بسیاری از ابرار و نیکان به پاداش شایسته اعمال خود نمی رسند و بسیاری از اشرار و کفار و فساق هم به مجازات در خور خباثت ها و گناهان خود نمی رسند. بسیاری از راحت طلبی ها و عافیت ها با بندگی و التزام به خیرات نمی سازد. و حتی همین راحت طلبی با اخذ علم و پیشرفت های مادی هم نمی سازد چه برسد به معارف دینی و معنوی که کاشت محصول برای صدها و هزاران سال و بلکه مزرعه ای برای ابدیت بی انتهای ما و شماست. لذا وخدی هستی و دایره زندگی را از آباء تا ذریه و برزخ و قیامت و ابدیت خود در نظر بگیریم عقلا و منطقا متوجه می شویم که چقدر افکار و اعمال ما در سعادت و شقاوت ما موثر اند و کل زندگی و حیات برای ما راحتی و آسایش و شغل و پول به هر طریقی و همزیستی با هر چیزی و کیف و حال برای چند سال بسیار محدود نخواهد بود. لهذا کفار و مشرکین و فاسقین در این دایره مطول و مفصل و در روز نزدیک قیامت می فهمند که عجب خسارت محضی به جان خریدیم و چقدر سعادت خود را ارزان فروختیم و در مزرعه وجود خود جز شقاوت و سیاه بختی نکاشتیم و اکنون خداوند بزرگ عالی مرتبه همه اعمال ما را به کرسی قضاوت گذاشته و ما را راهی برای نجات از عذاب ابدی جهنم نیست. و گویندگان و شعرای ابلهی که قیامت و حساب را نسیه و دنیای دنی را نقد معرفی می کردند گم و کور می شوند و همه چیز جز سنت های الهی و پاداش درستکاران و عذاب خطاکاران، به فراموشخانه ابدی سپرده خواهد شد و ما می مانیم با بهشتی ابدی یا عذابی همیشگی.
4_خداوند دارای حکمت بالغه است و تا حجت را بر کسی تمام نکند از او حساب نمی کشد. و چقدر مکرر در مکرر این آیات و حجت ها در خلال زندگی به ما و شما نشان داده می شود چه توسط انبیاء عظام و کتب آسمانی و چه توسط عقل و فهمی که به ما و شما داده شده که قبح سرقت و قتل و گناه و دیگر کجی ها را به ما نشان می دهد و چه توسط وجدان و نفس لوامه که هیچ ظلم و کجی و ناسپاسی را نمی پذیرد و چه توسط دیگر آیات آفاقی و انفسی و چه توسط نعمتهای بی شماری که لحظه به لحظه به ما داده شده و از آن غافلیم و چه توسط بلایا و شرورات مختلفی که از ما دور می شود و جز مقدار اندکی که برای تادیب و اصلاح سبک زندگی ماست به ما نمی رسد. و طبیعت و طبع بشر از کسی که به او نعمتی بدهد و شری را از او دفع کند سپاسگزاری می کند و شخص منعم را دوست می دارد. خوب ما را چه شده که از خداوندی که نامش هر چه باشد اما در منعم بودن او هیچ تردیدی نیست، سپاسگزاری نمی کنیم؟ چرا از نعمتهای فراوانی که او روزی کرده در راه صلاح و سداد و درستکاری استفاده نمی کنیم؟ چرا از فقرا و نیازمندان دستگیری نمی کنیم؟ فقط و فقط زندگی مادی؟ فقط و فقط عقل من؟ علم من؟ سواد من؟ شغل
۵.۳k
۲۵ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.