خسته ام؛اما بخواهی تکیه گاهت میشوم
خسته ام؛اما بخواهی تکیه گاهت میشوم
بین تنهایی آدم ها پناهت می شوم
یک شب از دنیاوبه عشقت دست ِخود را میکشم
در هوای خانه ای تاریک ، ماهت میشوم
تا نگاهم میکنی... از شوق ، می ریزد دلم
خیره در آئینه ی چشم سیاهت می شوم
باتو دنیا تیره وتاریک هم باشد خوش است
تو فقط عاشق بمان؛ فانوس ِراهت میشوم
گاه ابرم ، گاه باران ، گاه شیرین ، گاه تلخ
همدم حال و هوای گاه گاهت می شوم
بی تو مردن،آخرین درد من از این لحظه هاست
در کنار تو شبی از مرگ، راحت میشوم
بین تنهایی آدم ها پناهت می شوم
یک شب از دنیاوبه عشقت دست ِخود را میکشم
در هوای خانه ای تاریک ، ماهت میشوم
تا نگاهم میکنی... از شوق ، می ریزد دلم
خیره در آئینه ی چشم سیاهت می شوم
باتو دنیا تیره وتاریک هم باشد خوش است
تو فقط عاشق بمان؛ فانوس ِراهت میشوم
گاه ابرم ، گاه باران ، گاه شیرین ، گاه تلخ
همدم حال و هوای گاه گاهت می شوم
بی تو مردن،آخرین درد من از این لحظه هاست
در کنار تو شبی از مرگ، راحت میشوم
۵.۱k
۳۰ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.