شش روش برای ارتباط کلامی موفق در خانواده
شش روش برای ارتباط کلامی موفق در خانواده
۱) قانون نخست؛ وقت کافی بگذارید
بیشتر ارتباطات کلامی در خانواده های موفق خودانگیخته و خودجوش است. اعضای چنین خانواده هایی می گویند؛ «وقتی کارهای خانه را انجام می دهیم با هم حرف می زنیم.» یا «هر وقت دور هم هستیم حرف می زنیم.» بعضی خانواده های موفق هم هر روز وقت خاصی را معین می کنند که همه اعضای خانواده دور هم جمع شوند و حرف بزنند.
بعضی خانواده ها زمان شام خوردن را برای گفت وگو درباره لحظات خوشایند روزشان انتخاب می کنند. بعضی خانواده ها هم وقت دیگری را به صورت «شب خانواده» یا «شورای خانواده» انتخاب می کنند و اعضای خانواده اتفاقات لذت بخش، مشکلات و دغدغه های خود را با یکدیگر در میان می گذارند. این خانواده ها مشکلات و سختی ها را نیز بیان می کنند زیرا اعتقاد دارند جنبه مثبت زندگی در این گفت وگوها نمایان می شود.
به این ترتیب خانواده های موفق تمام وقت خود را صرف بیان مشکلات و نگرانی های خود نمی کنند و وقت کافی اختصاص می دهند تا همه اعضای خانواده درباره علایق خود هم، چه مهم، چه پیش پا افتاده، صحبت کنند.
۲) قانون دوم؛ گوش بدهید
اعضای خانواده های موفق درک می کنند که ارتباط کلامی درست دو وجه دارد؛ حرف زدن و شنیدن. آنها از افتادن در دام تمرکز بر حرف زدن پرهیز می کنند.
گوش دادن به صحبت های همدیگر رابطه بین افراد را مستحکم تر می کند چون توجه و احترام را می رساند. خانواده های موفق شنونده های خوب و فعالی هستند و به این ترتیب درک آنها از یکدیگر عمیق تر می شود. شنونده فعال باید به حالت چهره، وضعیت بدن و لحن صدا به اندازه کلماتی که می شنود توجه داشته باشد. باید با سر تایید کند یا چیزی بگوید که نشان دهنده توجه او باشد.
۳) قانون سوم؛ تسویه حساب کنید
شوهری را در نظر بگیرید که تمام بعدازظهر ناراحت بوده است. چند بار به همسرش پرخاش کرده و بقیه روز را برخلاف معمول ساکت نشسته و البته خانم هم از این وضعیت آزرده خاطر شده است. طبیعی است که خانم از شوهرش ناخشنود و دل شکسته شود.
به هر حال دل شکستگی او براساس این فرض است که آزار و رفتار منفی شوهر مستقیماً او را نشانه گرفته است. خانم تصمیم می گیرد ببیند آیا شوهرش واقعاً از دست او عصبانی یا ناراحت است یا اتفاق دیگری افتاده است. او می گوید؛ «امشب بداخلاق و عبوس شدی. رفتارت به خاطر کاری است که من انجام داده ام یا اتفاق دیگری افتاده است؟ حالت خوب است؟» بعد شوهرش تعریف می کند که بودجه پروژه ای که بر عهده اش بوده تعدیل شده و به همین علت او مجبور شده دوستش را که در آن پروژه همکاری می کرده از کار بیکار کند... او اصلاً از دست همسرش ناراحت و عصبانی نبوده است.
اگر خانم به درستی ارتباط برقرار نمی کرد و موضوع روشن نمی شد رفتار شوهر را بد تعبیر می کرد و ممکن بود طوری واکنش نشان بدهد که شب شان را از آنچه بود بدتر کند.
پیام های مبهمی را که از اعضای خانواده دریافت می کنید با این پرسش ها معلوم کنید؛ «مطمئن نیستم منظورت از این کار چیست؟» یا «من از آنچه می گویی یا می کنی این طور برداشت می کنم. آیا درست است؟»
۴) قانون چهارم، به دنیای اعضای خانواده نفوذ کنید
هر یک از ما در دنیای منحصر به فرد خود زندگی می کنیم. هیچ کس زندگی را دقیقاً آن طور که ما می بینیم نمی بیند. دیدگاه شما نسبت به یک مساله معین به تجارب گذشته شما درباره آن مساله، ارزش هایی که به آن باور دارید و ویژگی های شخصیتی تان بستگی دارد. یعنی هنگامی که دو نفر روی موضوعی توافق ندارند همیشه به این معنی نیست که یکی از آنها حق است و دیگری باطل. علت فقط این است که دو نفر از دو دنیای متفاوت و با دو دیدگاه متفاوت مساله را بررسی می کنند.
۵) قانون پنجم؛ لولو خورخوره را به فیلم های ترسناک بسپارید
یادتان می آید وقتی بچه بودیم چه بازی هایی می کردیم؟ یکی داد می زد لولو خورخوره آمد؛ بقیه جیغ می زدند و فرار می کردند. این بازی ها هم ترسناک بودند هم بامزه.
آدم بزرگ ها هم از این بازی ها دارند اما مدل بازی آدم بزرگ ها خیلی بامزه نیست. این بازی آدم بزرگ ها را عصبی می کند، ارتباطات را خراب می کند و روابط را از بین می برد. لولو خورخوره آدم بزرگ ها انتقاد، ارزشگذاری و برخورد
از موضع بالا به صورت قضاوت بی ادبانه و توهین آمیز است. وقتی یکی از طرفین قضاوت توهین آمیز می کند رابطه از بین می رود. خانواده های موفق ناراحتی ها را زود فراموش می کنند و اجازه نمی دهند مشکلات تمام دستاوردهای زندگی شادشان را در هم بشکند.
۶) قانون ششم؛ صادق باشید
ویژگی الگوی ارتباطی در خانواده های موفق صداقت و روراستی است. در چنین خانواده ای هر کس هر حرفی می زند همان منظور را دارد و منظورش همان است که می گوید.
اعضای خانواده موفق به زورگویی، زرنگی و کلک، سرزنش، سلطه گری و فرمان دادن متو
۱) قانون نخست؛ وقت کافی بگذارید
بیشتر ارتباطات کلامی در خانواده های موفق خودانگیخته و خودجوش است. اعضای چنین خانواده هایی می گویند؛ «وقتی کارهای خانه را انجام می دهیم با هم حرف می زنیم.» یا «هر وقت دور هم هستیم حرف می زنیم.» بعضی خانواده های موفق هم هر روز وقت خاصی را معین می کنند که همه اعضای خانواده دور هم جمع شوند و حرف بزنند.
بعضی خانواده ها زمان شام خوردن را برای گفت وگو درباره لحظات خوشایند روزشان انتخاب می کنند. بعضی خانواده ها هم وقت دیگری را به صورت «شب خانواده» یا «شورای خانواده» انتخاب می کنند و اعضای خانواده اتفاقات لذت بخش، مشکلات و دغدغه های خود را با یکدیگر در میان می گذارند. این خانواده ها مشکلات و سختی ها را نیز بیان می کنند زیرا اعتقاد دارند جنبه مثبت زندگی در این گفت وگوها نمایان می شود.
به این ترتیب خانواده های موفق تمام وقت خود را صرف بیان مشکلات و نگرانی های خود نمی کنند و وقت کافی اختصاص می دهند تا همه اعضای خانواده درباره علایق خود هم، چه مهم، چه پیش پا افتاده، صحبت کنند.
۲) قانون دوم؛ گوش بدهید
اعضای خانواده های موفق درک می کنند که ارتباط کلامی درست دو وجه دارد؛ حرف زدن و شنیدن. آنها از افتادن در دام تمرکز بر حرف زدن پرهیز می کنند.
گوش دادن به صحبت های همدیگر رابطه بین افراد را مستحکم تر می کند چون توجه و احترام را می رساند. خانواده های موفق شنونده های خوب و فعالی هستند و به این ترتیب درک آنها از یکدیگر عمیق تر می شود. شنونده فعال باید به حالت چهره، وضعیت بدن و لحن صدا به اندازه کلماتی که می شنود توجه داشته باشد. باید با سر تایید کند یا چیزی بگوید که نشان دهنده توجه او باشد.
۳) قانون سوم؛ تسویه حساب کنید
شوهری را در نظر بگیرید که تمام بعدازظهر ناراحت بوده است. چند بار به همسرش پرخاش کرده و بقیه روز را برخلاف معمول ساکت نشسته و البته خانم هم از این وضعیت آزرده خاطر شده است. طبیعی است که خانم از شوهرش ناخشنود و دل شکسته شود.
به هر حال دل شکستگی او براساس این فرض است که آزار و رفتار منفی شوهر مستقیماً او را نشانه گرفته است. خانم تصمیم می گیرد ببیند آیا شوهرش واقعاً از دست او عصبانی یا ناراحت است یا اتفاق دیگری افتاده است. او می گوید؛ «امشب بداخلاق و عبوس شدی. رفتارت به خاطر کاری است که من انجام داده ام یا اتفاق دیگری افتاده است؟ حالت خوب است؟» بعد شوهرش تعریف می کند که بودجه پروژه ای که بر عهده اش بوده تعدیل شده و به همین علت او مجبور شده دوستش را که در آن پروژه همکاری می کرده از کار بیکار کند... او اصلاً از دست همسرش ناراحت و عصبانی نبوده است.
اگر خانم به درستی ارتباط برقرار نمی کرد و موضوع روشن نمی شد رفتار شوهر را بد تعبیر می کرد و ممکن بود طوری واکنش نشان بدهد که شب شان را از آنچه بود بدتر کند.
پیام های مبهمی را که از اعضای خانواده دریافت می کنید با این پرسش ها معلوم کنید؛ «مطمئن نیستم منظورت از این کار چیست؟» یا «من از آنچه می گویی یا می کنی این طور برداشت می کنم. آیا درست است؟»
۴) قانون چهارم، به دنیای اعضای خانواده نفوذ کنید
هر یک از ما در دنیای منحصر به فرد خود زندگی می کنیم. هیچ کس زندگی را دقیقاً آن طور که ما می بینیم نمی بیند. دیدگاه شما نسبت به یک مساله معین به تجارب گذشته شما درباره آن مساله، ارزش هایی که به آن باور دارید و ویژگی های شخصیتی تان بستگی دارد. یعنی هنگامی که دو نفر روی موضوعی توافق ندارند همیشه به این معنی نیست که یکی از آنها حق است و دیگری باطل. علت فقط این است که دو نفر از دو دنیای متفاوت و با دو دیدگاه متفاوت مساله را بررسی می کنند.
۵) قانون پنجم؛ لولو خورخوره را به فیلم های ترسناک بسپارید
یادتان می آید وقتی بچه بودیم چه بازی هایی می کردیم؟ یکی داد می زد لولو خورخوره آمد؛ بقیه جیغ می زدند و فرار می کردند. این بازی ها هم ترسناک بودند هم بامزه.
آدم بزرگ ها هم از این بازی ها دارند اما مدل بازی آدم بزرگ ها خیلی بامزه نیست. این بازی آدم بزرگ ها را عصبی می کند، ارتباطات را خراب می کند و روابط را از بین می برد. لولو خورخوره آدم بزرگ ها انتقاد، ارزشگذاری و برخورد
از موضع بالا به صورت قضاوت بی ادبانه و توهین آمیز است. وقتی یکی از طرفین قضاوت توهین آمیز می کند رابطه از بین می رود. خانواده های موفق ناراحتی ها را زود فراموش می کنند و اجازه نمی دهند مشکلات تمام دستاوردهای زندگی شادشان را در هم بشکند.
۶) قانون ششم؛ صادق باشید
ویژگی الگوی ارتباطی در خانواده های موفق صداقت و روراستی است. در چنین خانواده ای هر کس هر حرفی می زند همان منظور را دارد و منظورش همان است که می گوید.
اعضای خانواده موفق به زورگویی، زرنگی و کلک، سرزنش، سلطه گری و فرمان دادن متو
۱۰.۷k
۲۲ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.