آرام باش عزیزِ من
آرام باش عزیزِ من
آرام باش...
حکایت دریاست زندگی!
گاهی درخشش آفتاب،
برق و بوی نمک، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو میرویم
چشمهای مان را میبندیم
همه جا تاریکیست
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون میآوریم
و تلالو آفتاب را میبینیم
زیر بوته ای از برف، که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری،
طالع میشود
آرام باش...
حکایت دریاست زندگی!
گاهی درخشش آفتاب،
برق و بوی نمک، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو میرویم
چشمهای مان را میبندیم
همه جا تاریکیست
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون میآوریم
و تلالو آفتاب را میبینیم
زیر بوته ای از برف، که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری،
طالع میشود
۲۲.۴k
۰۴ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.