میگه "پوسیده"...
میگه "پوسیده"...
میگم "چی؟"...
میگه "دلم"...!
میگم "مگه دل آدمم می پوسه"...
میگه " دیدی این میوه ها رو، رو درخت میرسن، رنگشون خوشگل، دوست ندارن بیفتن رو زمین، یکی بیاد بچینه، بعد اون "یکی" که باس بیاد نمیاد...
همونجا رو درخت آروم آروم واس خودشون...
میگم "خُب، که چی حالا.
" میگه " دل اونجوریه دیگه، نچینیش به موقع، می پوسه".
میگم "خُب بپوسه، دل منو نگا...! بهم میگفت:
"آن سیبِ زرد سرخ گونِ تو از آن من است.."
چیدش، اون قسمت سرخ گونشو گاز زد، با بقیه اش حال نکرد، الان افتاده یه گوشه! حتی گنجشکا هم دیگه نگاش نمیکنن...
کاش دل منم می پوسید والا..."
#حمید_جدیدی
میگم "چی؟"...
میگه "دلم"...!
میگم "مگه دل آدمم می پوسه"...
میگه " دیدی این میوه ها رو، رو درخت میرسن، رنگشون خوشگل، دوست ندارن بیفتن رو زمین، یکی بیاد بچینه، بعد اون "یکی" که باس بیاد نمیاد...
همونجا رو درخت آروم آروم واس خودشون...
میگم "خُب، که چی حالا.
" میگه " دل اونجوریه دیگه، نچینیش به موقع، می پوسه".
میگم "خُب بپوسه، دل منو نگا...! بهم میگفت:
"آن سیبِ زرد سرخ گونِ تو از آن من است.."
چیدش، اون قسمت سرخ گونشو گاز زد، با بقیه اش حال نکرد، الان افتاده یه گوشه! حتی گنجشکا هم دیگه نگاش نمیکنن...
کاش دل منم می پوسید والا..."
#حمید_جدیدی
۸.۶k
۲۸ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.