گرگی را دیدم

گرگی را دیدم
زار زار میگریست ....

نمیدانم کدام کلاغ به گوشش رسانده بود
که انسانها با صفت تو نامردی میکنند ....
دیدگاه ها (۳)

در " نقاشی هایم " تنهاییم را پنهان می کنم...در " نوشته هایم ...

دﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻫﯿﭽڪﺲ ﺩﺭﺍﺯ ﻧڪﻦﺗﺎ ﻣﻨﺖ ﻫﯿﭻ ﺧﺎﻃﺮﻩ ےﺍﺷﺘﺒ...

دلم خستہ ازاین دنیا ڪہ نامش زندگےباشداگراین زندگےباشددگر زند...

هو الباقی⚫ ⚫ ⚫ زندگینامه مرحوم مغفور، "خوزستان"وی در خانواده...

امیرعباس جهاندیده-Amirabas jahandideh

🏪 #وقت_سلامبا دلی زار و پریشان آمدم، دل، شاد شدتا که دیدم گن...

🔴طوری شده دخترای آمریکایی حلقه ازدواج براشون حلقه افتخاره و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط