من از نهایت تاریکی

من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می‌زنم

اگر به خانه‌ی من آمدی
برای من ای مهربان
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه‌ خوشبخت بنگرم ...!

👤فروغ فرخزاد 🍃
دیدگاه ها (۱)

مثل خرمالو‌ های رسیده حیاط مادربزرگ مثل عطر دارچین چای‌‌ های...

جانا دلِ بیمار ِ مرا جز تو دوا نیست❤️💞❤️هر چند که مهری ...

‍ ‍ چهل روز است دل،دلـبر نـدارد😔💔حسین انگشت و انگــشتر ندارد...

من این صحنه را از بچگی دوست داشته ‌ام ، زنی که در پاییز برای...

من از نهایت شب حرف می‌زنم ،من از نهایت تاریکیو از نهایت شب ح...

اشتباه از ما بود...اشتباه از ما بود....که خواب سرچشمه رادرخی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط