مانده تا بفهمید عشق چیست جانم

مانده تا بفهمید عشق چیست جانم!
.
نه که من عاشق باشم ها؛ نه.
.
یا مثلا نه که من خیلی حالی ام باشد که عشق چیست و کیست و چطور است و چنین و چنان ها؛ نه.
.
اما عشق هرچه که باشد آخر و عاقبتش به نک و ناله و نفرین و بدخواهی بدل نمی شود!
.
آهای آنهایی که مشتِ گره زده بر تختِ سینه تان پیاپی می کوبید
و از صمیم قلب آرزوی بدبخت شدن و خوشبخت نشدن و خیر ندیدن و به زمینِ گرم خوردنِ طرفتان را می کنید،
.
مانده تا بفهمید عاشق شدن چیست جانم!
.
مانده تا آنقدر بزرگ باشید که بفهمید
.
هیچ کس مسئول روابط و احساساتِ یک نفره ی شما نیست!
.
رابطه بهتر است فاجعه باشد،
غلط باشد،
اشتباه باشد،
سوءاستفاده باشد، یا هرچه...
.
اما هرچه که هست دو نفر در آن دخیل باشند،
.
نه یک نفر!
.
یعنی نه که یک طرف یک نفر و رویاهایش،
.

و یک طرفِ دیگر یک نفری که اصلا از ابتدا نبوده ، . اما در تیررس نک و ناله های شماست!
.
.
نکنید جانم؛ نکنید؛ بزرگ باشید....

پ.ن ： انقد بچه های 14،15 از عشق و خیانت گفتن دیگه حالمون از عشق هم بهم خورد . . .