سنگینی نگاه تو لبخند میزند
سنگینی نگاه تو لبخند میزند
شوقیست که بر دل من چنگ میزند
عاشق نبوده ای که بدانی رنج عشق
دردیست که به شیشه دلم سنگ میزند
پس کوچه های نگاهت هنوز آشناست
آنجا که برگ برگ صدایم به تو آهنگ میزند
دیگر مجال و توان نگفتن نمانده است
شاید صدای آمدن توست ، زنگ میزند
باید کجا بروم،جای بی تو نیست
غم خانه ایست که شبانگاه مرا سخت میزند
شاید مسیر را تا ته احساس طی کنم
آنجا که آشنای ترحم به دل تنگ میزند
شوقیست که بر دل من چنگ میزند
عاشق نبوده ای که بدانی رنج عشق
دردیست که به شیشه دلم سنگ میزند
پس کوچه های نگاهت هنوز آشناست
آنجا که برگ برگ صدایم به تو آهنگ میزند
دیگر مجال و توان نگفتن نمانده است
شاید صدای آمدن توست ، زنگ میزند
باید کجا بروم،جای بی تو نیست
غم خانه ایست که شبانگاه مرا سخت میزند
شاید مسیر را تا ته احساس طی کنم
آنجا که آشنای ترحم به دل تنگ میزند
- ۲.۰k
- ۳۱ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط