نم به دل نگذاشت خونم خنجر قصاب را
نم به دل نگذاشت خونم خنجر قصاب را
جذبه من میکشد از صلب آهن آب را
ابر چشم من چنین گر گوهرافشانی کند
کاسهی دریوزه ی دریا کند گرداب را
صبح هر روز از شفق صد کاسه خون بر سر کشد
تا در آغوش آورد خورشید عالمتاب را
میتواند از دویدن سیل را مانع شدن
میکند هرکس عنانداری دل بیتاب را
از گرانجانی شود در هر قدم سنگ نشان
گر نیندازد به منزل راه پیما خواب را
میدهد اشک ندامت عاجزان را شستشو
بحر روشن میکند آیینه سیلاب را
خط بر آن لبهای میگون تنگ میگیرد عبث
نیست حاجت صاف گرداندن شراب ناب را
در حریم وصل از عاشق اثر جستن خطاست
نیست ممکن خودنمایی در حرم محراب را
میکند بر خود فضای خلد را زندان تنگ
هر که در مستی رعایت میکند آداب را
از کجی گردند خلق از صید مطلب کامیاب
راستی خالی ز بحر آرد برون قلاب را
نیست کار سادهلوحان راز پنهان داشتن
صفحهی آیینه بال و پر شود سیماب را
چشم عبرت باز کن، گردید چون مویت سفید
مگذران در خواب غفلت این شب مهتاب را
کشتی خود را سبک گردان درین دریا که نیست
بهتر از کام نهنگان مصرفی اسباب را
تیغ او را در نظر دارند دایم کشتگان
تشنگان در خواب میبینند #صائب آب را
#صائب_تبریزی
جذبه من میکشد از صلب آهن آب را
ابر چشم من چنین گر گوهرافشانی کند
کاسهی دریوزه ی دریا کند گرداب را
صبح هر روز از شفق صد کاسه خون بر سر کشد
تا در آغوش آورد خورشید عالمتاب را
میتواند از دویدن سیل را مانع شدن
میکند هرکس عنانداری دل بیتاب را
از گرانجانی شود در هر قدم سنگ نشان
گر نیندازد به منزل راه پیما خواب را
میدهد اشک ندامت عاجزان را شستشو
بحر روشن میکند آیینه سیلاب را
خط بر آن لبهای میگون تنگ میگیرد عبث
نیست حاجت صاف گرداندن شراب ناب را
در حریم وصل از عاشق اثر جستن خطاست
نیست ممکن خودنمایی در حرم محراب را
میکند بر خود فضای خلد را زندان تنگ
هر که در مستی رعایت میکند آداب را
از کجی گردند خلق از صید مطلب کامیاب
راستی خالی ز بحر آرد برون قلاب را
نیست کار سادهلوحان راز پنهان داشتن
صفحهی آیینه بال و پر شود سیماب را
چشم عبرت باز کن، گردید چون مویت سفید
مگذران در خواب غفلت این شب مهتاب را
کشتی خود را سبک گردان درین دریا که نیست
بهتر از کام نهنگان مصرفی اسباب را
تیغ او را در نظر دارند دایم کشتگان
تشنگان در خواب میبینند #صائب آب را
#صائب_تبریزی
۱۱.۸k
۰۸ دی ۱۴۰۰