خدای من

خدای من..
غروب جمعه ای دیگر از راه رسید و من هفته ای ز عمرم را بی یاد تو به اتمام رساندم..
نمیدانم این چندمین بار است که بی معرفتی کرده ام اما همین قدر میدانم که معرفت تو بیش از اینهاست که بنده ی فراموشکارت را به حال خود بگذاری..
هربار بیشتر در مرداب خطاهایم فرو رفتم،ریسمان مغفرتت قطور تر شد
هزاران مرتبه قلب دردانه ات را بارانی کردم و به آبروی او مرا بخشیدی..
مهربانم!در پیشگاهت چیزی جز شرمندگی ندارم
نمیگویم دستم را بگیر که سالهاست گرفته ای..
تو را به اشک های مطهر حضرت باران (عج)، مرا به حال خود رها مکن..

پاورقی:بخش طنز گذاشتم چون بازدید بیشتره
دیدگاه ها (۱)

....

شعرم گرفته روح خزان،کوبهار من؟دور از شمیم باورتان،کو بهار من...

....

#یا_صاحب_الزمان_(عج)_ادرکنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط