در چشمانت مینگرم ،
در چشمانت مینگرم ،
و میبینم چقدر شعر به آنها بدهکارم،
هر مژه ات کلمه ای ست دلفریب،
در کنار هم سطری عاشقانه شده ،
که غمزه یِ چشمانت سروده اند ،
آن مردمکِ سیاهِ شورانگیز دیدگانت،
شعری ست سپید ،
و آنگاه که میگریی ،
از هر قطره یِ اشکت،
شعری نو زاده میشود،
و آن زمان که میخندی ،
از برقِ نگاهِ شادمانت غزلی آفریده میشود،
و چشم هایِ تو ،
قصیده ای عاشقانه ،
عزیزِ جانم ؛
چقدر شعر به تو بدهکارم،
شباهنگام ،
پلک هایت را همچون جلد نفیسِ،
دیوانِ شعری کهن،
و دست نویس بر هم بگذار ،
حالا نوبت من است ،
و این شب بیداری ها ،
تا طلوعِ هزاران آفتاب ،
هزاران و هزارها ترانه یِ عاشقانه،
برایت میسُرایم.... .
دلبرکم؛
چقدر شعر نگفته به تو بدهکارم.... .
#عارف_اخوان
و میبینم چقدر شعر به آنها بدهکارم،
هر مژه ات کلمه ای ست دلفریب،
در کنار هم سطری عاشقانه شده ،
که غمزه یِ چشمانت سروده اند ،
آن مردمکِ سیاهِ شورانگیز دیدگانت،
شعری ست سپید ،
و آنگاه که میگریی ،
از هر قطره یِ اشکت،
شعری نو زاده میشود،
و آن زمان که میخندی ،
از برقِ نگاهِ شادمانت غزلی آفریده میشود،
و چشم هایِ تو ،
قصیده ای عاشقانه ،
عزیزِ جانم ؛
چقدر شعر به تو بدهکارم،
شباهنگام ،
پلک هایت را همچون جلد نفیسِ،
دیوانِ شعری کهن،
و دست نویس بر هم بگذار ،
حالا نوبت من است ،
و این شب بیداری ها ،
تا طلوعِ هزاران آفتاب ،
هزاران و هزارها ترانه یِ عاشقانه،
برایت میسُرایم.... .
دلبرکم؛
چقدر شعر نگفته به تو بدهکارم.... .
#عارف_اخوان
۲.۵k
۰۵ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.