دختری که آرزو داشت

سلام بچه ها اینم پارت بعد خدمت همه آرمی ها

p. 6

از زبان نیکی

داشتیم شام میخوردیم و حرف میزدیم که زنگ در خورد یه مرد خوش تیپ جذاب با لباس و ماسک سیاه بود با ۲ تا بادیگارد که درو باز کردم.

از زبان جونگ کوک

داشتم با گوشی تهیونگ هی به گوشیم زنگ میزدم که شاید پیداش کنم یا یکی دیگه پیداش کنه بهم زنگ بزنه که یهو بعدش یکی زنگ زده بهم سریع جواب دادم دیدم یکی گوشیم رو پیدا کرده خیلی صداش قشنگ بود روش کراش زدم پس مجبور شدم خودم برم.
وقتی رسیدم ....

از زبان نیکی

؛ درو که باز کردم جذابیت پسره خیلی بیشتر شد
یه لحظه شک کردم جونگ کوک باشه ولی به قول مریم خرافاتی شدم. گوشی رو تحویل صاحبش دادم تشکر کرد و رفت. منم شیفته پسره شدم خیلی کراش بود .

از زبان جونگ کوک

درو که باز کرد دیگه عاشقش شدم نه صداش قیافش و نوع خوردنش. گوشیم رو تحویل گرفتم و خداحافظی کردم البته که تشکر هم کردم. چون شمارش رو گوشی تهیونگ بود ازش شماره دختره رو یواشکی گرفتم و سیو کردم (اولین عشقم)
خیلی از نظرم سم هست ولی واقعا دوسش دارم.💏

از زبان نیکی

چون شب بود و شام خورده بودیم و تازه رسیده بودیم خیلی خسته بودیم پس سریع کارای قبل خواب رو انجام دادیم و خوابیدیم.

فردا؛
بیدار شدیم؛ با مریم جاهای دیدنی سئول رو پیدا کردیم صبحونه خوردیم و آماده شدیم رفتیم بیرون.

لیست جاهای دیدنی
برج نامسان
رستوران هتل
باغ درخت گیلاس
خیابان تهران

خلاصه که اول رفتیم باغ گیلاس ورودی دادیم خیلی شلوغ بود اون پسره هم اونجا بود ولی بازم ماسک زده بود به رو خودم نیاووردم. تا اینکه.....

از زبان جونگ کوک
با ته و جیمین و یونگی رفتیم باغ گیلاس و اینکه اون دختره هم اونجا بود . بهم اهمیت نمی داد یعنی نگاهم به من نمینداخت تا اینکه ...



خماری🤣