هرگاه از شدت تنهایی به سرم هوس اعتمادی دوباره میزند خنجر
هرگاه از شدت تنهایی به سرم هوس اعتمادی دوباره میزند خنجر خیانتی که در پشتم فرورفته در می آورم...، میبوسمش صیقلی عاشقانه،اندکی نمک بررویش، نوازشش کرده،دوباره برسرجایش میگذارم... از قول من به آن لعنتی بگویید خیالش تخت، من دیوانه هنوز به خنجرش هم،وفادارم.
۲.۲k
۰۵ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.