من یک בخترموقتی בلم مـے گیرב ،بشقاب ها رانمـے شکنم شیشه ها را نمـےشکنم ..غرورم را نمـے شکنم בل ڪسـے را نمـے شڪنم !زورم بہ تنها چیزی ڪہ میرسـב ؛این بغض لعنتـے است