رمان از غروب تا غرب

از غروب تا غرب🥀
عاشقانه‌ای کلاسیک از نیلوفر رستمی

تقدیم به همه‌ی کورد زبانان با هر لهجه و اصل و مذهبی
به خصوص مردم شریف شهرم کرمانشاه

🩶خلاصه:
رمان از غروب تا غرب درمورد سرنوشت معراج و کیمیا و وُریاست که با نخی سرخ به هم مربوط شدن.
قاتلی سریالی منصوب به «شکارچی» پنج سالی میشه که چهارده مَرد رو به روش‌های مختلف، اما سرنخ‌های مشابه به قتل رسونده.
پانزدهمین قربانی، یک‌باره در کرمانشاه به قتل می‌رسه و برخلاف کِیس‌های قبلی، این بار مقتول زنه درحالیکه همون شاخصه‌های قبلی رو داره!
بازرس معراج افضلی مسئول پرونده‌ست و با تحقیقاتش به نتایج جدیدی می‌رسه اما مافوقش اون رو تهدید می‌کنه که پرونده رو کنار بذاره و دخالتی نکنه! معراج اما دست بردار نیست و همین لجبازی به تعلیق و اخراجش ختم میشه.
در همین حین، همسر سابق وُریا رو به عنوان متهم پرونده دستگیر می‌کنن و وُریا به کلیدهایی می‌رسه که فکر می‌کنه باید به اون بازرسِ تعلیق شده بگه... کلیدهایی که گام‌های پرونده رو برای وُریا و معراج می‌سازن و هردو مرد، کاملا خودسرانه و غیرقانونی، راهیِ کرمانشاه میشن که معما رو حل کنن!
معمایی که ربط پیدا می‌کنه به گذشته‌ی تاریکِ وُریا و تنها مقتولِ زن و مشکوکش؛ مادرِ دختری با موهای حنایی به اسم کیمیاست...

🩶مقدمه:

شاید گناه،
درست‌ترین اشتباهِ عاقلانه‌ی انسان بود
و خدا از همان اول سیب را کاشت
که بهانه‌ای برای جسارتِ حوا باشد
و امتحانی برای وفاداریِ آدم به زنی که بهشت دیگر اندازه‌اش نبود!
گناهِ من، آغوشِ تو بود
وقتی به غریبگیِ تنت ریشه دواندم
و تو پیچک زدی به تنهاییِ دست‌هایم
جایی در مرزِ خواب و بیداری
هردو یخ زدیم و شکستیم...
و درست در نقطه‌ی تولدِ این مرگ
خلافِ کعبه رقصیدیم
و به دنیا آمدیم...

#از_غروب_تا_غرب
#نیلوفر_رستمی
دیدگاه ها (۲)

رمان سورئالیسم | به قلم نیلوفر رستمی

شخصیت های رمان سورئالیسم از نیلوفر رستمی

کنفرانس سال ۲۰۱۸، چند ماه قبل از خروج ترامپ از برجامنتانیاهو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط