میکر سر

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ #ﺧﺎﻧﻢ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻧﮕﺎﻩ می‌کرﺩ، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ #ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺳﺶ سُر ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﺁﺏ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺳﻔﺮ ﺭﻭ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩ.
15 ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﻬﺮ ﺳﺎﺣﻠﯽ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ می‌خورد، ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ ﺣﺲ ﮐﺮد!


ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﺵ دید ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ ! ﻣﻨﻢ ﺍﻭﻟﺶ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﺵ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪﻩ😕
ﻭﻟﯽ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﻧﺸﺪ! ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻭﻗﺘﺘﻮن رو هم ﮔﺮﻓﺘﻢ. ﺣﻼﻝ ﮐﻨﯿﺪ🙏 😄 😂
دیدگاه ها (۱۲)

#روزگار_غریبی‌ست !آدمها یک روز "دورت" می کردندروزی دیگَر ...

#فشار_دادن توی #بغل از قشنگ‌ترین فشارهای زندگیه.

یاﺩﺕ ﻫﺴﺖ #ﻣﺎﺩﺭ ...؟؟؟.ﺍﺳﻢ ﻗﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻰ ...ﻗﻄﺎﺭﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻛﺸﺘﻰ ...

جوانی رو دیوار #مدرسه_دخترونه نوشت: "فردا نیا مدرسه میخوام ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط