شبی به دست تو موگیر از سرم وا شد

شبی به دست تو موگیر از سرم وا شد
و روی شانه ی من ریخت موج گیسوها

تو موی ریخته بر شانه را کنار زدی
و صبح سر زد از لابلای شب بوها
دیدگاه ها (۱)

تنِ من ،قایقِ لنگر زده در طوفان استخودمـ اینجا ، دلِ منپیش ت...

دو سال می گذردمن هنوز سربازموظیفۀ شب و روزمندیده بانی توست!

کاش مهرت به دلم نمینشستتا که مبتلای پاییز نشمعشق من کاش ندید...

مگر #تو ...چقدر #عمیق بودی که من اینطور در تو #غرق شده‌ام .....

به یاد روی تو،رو بر حجاز خواهم کرد و روسری تورا جانماز خواهم...

تو در میان این کوچه هاو در این شب هاکه انگار صبح ندارندداری ...

می شود یک شب خوابید  و صبح باخبر شد ، غم ها را از یک کنار به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط