حال پنجره ای را دارم
حال پنجره ای را دارم
که شلاق بی رحم زمستان
تمام تن َش را کرخت کرده
تا دیگر
نوک زدن های مهجورِ
هیچ گنجشکِ باران خورده ای
بر شیشه اش حس نشود
حال پنجره ای را دارم
که شلاق بی رحم زمستان
تمام تن َش را کرخت کرده
تا دیگر
نوک زدن های مهجورِ
هیچ گنجشکِ باران خورده ای
بر شیشه اش حس نشود
۱.۲k
۰۶ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.