«نپرس از این گیسوانی که سفید شده ، این قامتی که خمیده ، ا
«نپرس از این گیسوانی که سفید شده ، این قامتی که خمیده ، این صدایی که گرفته..
من آیینهی تمامنمایِ تو شده بودم توی کوفه ، توی شام. همه میگفتند: «این حسین است در آیینهی تأنیث» آیینهی تو شدن سخت است.
این سفیدیِ گیسو ، این چشمهای کمسو ، این خمیدگیِ قامت از بار همان رسالت است.
من رسولی از میقات برگشتهام برادر! با الواحی از آیههای درد و صبر و ایستادگی.
اربعینم تمام شد.
بر زینبِ تو چهل روز گذشته است.
باورم نمیشود؛ چهل روز بی تو ..»
سید مهدی شجاعی
#اربعین
#امام_حسین
من آیینهی تمامنمایِ تو شده بودم توی کوفه ، توی شام. همه میگفتند: «این حسین است در آیینهی تأنیث» آیینهی تو شدن سخت است.
این سفیدیِ گیسو ، این چشمهای کمسو ، این خمیدگیِ قامت از بار همان رسالت است.
من رسولی از میقات برگشتهام برادر! با الواحی از آیههای درد و صبر و ایستادگی.
اربعینم تمام شد.
بر زینبِ تو چهل روز گذشته است.
باورم نمیشود؛ چهل روز بی تو ..»
سید مهدی شجاعی
#اربعین
#امام_حسین
۹۲۹
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.