شیر و رفقاش نشسته بودن و خوش میگذروندن

شیـر و رفقـاش نشسته بودن و خوش میگذروندن.....
بین صحبت شیره نگاهی به ساعتش میندازه و میگه:
"آُه! اُه! ساعت 11 شده! باید برم! خانم خونه منتظره!"
گاوه پوزخندی میزنه و میگه: "زن ذلیلو نیگا ! ادعاتم میشه سلطان جنگلی!"
شیر لبخند تلخی میزنه و میگه:
"توی خونه یه شیـــر منتظرمه ! نه یـه گاوی مثـل تــو !!!!"

سلامتي همه ي همسران صبور ، بزن لايك قشنگ رو!!!
دیدگاه ها (۳)

سرمه دوزی

سرمه دوزی

التماس دعا...

یه بابایی تعریف میکرد که :ﺩﯾﺮﻭﺯ ﮐﯿﺒﻮﺭﺩﻣﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﻤﯿﺰ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط