مثل شمعی سوختم آهسته هر شب پای تو

مثلِ شمعی سوختم آهسته هر شب پای تو
تا به آرامش رسیدم از تو و غمهای تو

سرزمینِ سینه ات هم قد دریاها و من
قطره ای ناچیز بودم در دلِ دریای تو

چشمِ تو فرقی ندارد مست باشد یا خمار
من دلم میگیرد از چشمانِ باران زای تو

بی اراده میدود سمتت دلِ من چاره چیست؟
باز کن آغوشِ خود را تا شود رسوای تو

سالها سختی کشیدم تا شوی لیلای من
ایستادم تا شوم مجنون ترین در پای تو
دیدگاه ها (۰)

🎥افغانی اخراجی: ایرانی‌ها نژاد پرست هستن، مسلمون نیستن و یهو...

یکی دو هفته پیش پکیجمون خاموش شد مجبور شدیم تا راه اندازی مج...

یه تحلیل پر مغز از خانم "آیا این کافی نیست"این تحلیل خودش هم...

وضعیتی که در چند ماه اخیر ایجاد شده باعث شده گرگها دندانها ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط