یکی بود یکی نبود......زیر گنبد کبود دختری نشسته بود......
یکی بود یکی نبود......زیر گنبد کبود دختری نشسته بود......چشم به راه و منتظر خواستگاراش کرور کرور......یکی شل یکی چلاق ....یکیش چی؟ کووور....دختر قصه ما خوشکل و ناز چیش میرفت....به مردای صد من یه غاز.......یه شبی از اون شبا ک منتظر نشسته بودو چشم راه.......زیر سو سو زدنای نور ماه......یهو دید بگین چی دیددد؟.... دید داره میاد یه اسب
#اسب_سفید_پادشاه💕
#اسب_سفید_پادشاه💕
۲.۱k
۲۶ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.