سوختم این سوختن را هم نگارم دید و رفت

سوختم این سوختن ،را هم نگارم دید و رفت
باختم در عشق و بر، این باختن خندید و رفت

درد دلهایم نوشتم ،یک شبی ،تحویل دادم آسمان
آسمان بر حال و روزم ، لحظه ای بارید و رفت

بغض کردم، گریه گردم ،نیمه شب در خلوتم
مونس تنهاییم غم بود، خسته شد ،نالید و رفت

عشق گر سلطان عالم ،من گدایی بر درش
پادشاهم بر گدا ، جام بلا بخشید و رفت

عاشقی بودم برای ،عشق خود دلداده ای
عشق من شد بی وفا، بی اعتبارم کرد و رفت

این جفای روزگار ،دل سنگ سنگم میکند
نامروت با غمش ،سنگ صبورم کرد و رفت

@❣
دیدگاه ها (۱)

سینرژیِ امشب تقدیم به شما :پروردگارا!در مسیر تو که گام برمید...

✿ ⇜حضور✿ ⇜تـــــــــو ✿ ⇜زیــــــبایی✿ ⇜صبحهایم را ✿ ⇜افــــ...

کـــــــــــــاش.... فاصله هااجازه میدادنوقتی قلبهــــــــــ...

.در رفاقت رسم ما جان دادن استهر قدم را صد قدم پس دادن استهر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط