پیش از تو

پیش از تو.
پیش از آنکه تو را بشناسم!
پیش از آنکه صدایم بزنی و بدانم نامم چقدر زیباست...
باران می‌بارید.
اما جوانه‌ای بر درختان نمی‌رویید!
تابستان به سردی زمستان بود.
و جنگ تا دو قدمی شهر پیش آمده بود.
می‌دانی؟
پیش از تو حال جهانم اینگونه بود.
امروز سربازها روی مزرعه‌ها کار می‌کنند.
درختان در چند نوبت میوه می‌دهند،
و من در گرمای آغوشت چایم را سردتر از همیشه می‌نوشم.
و اینگونه جهانِ با تو می‌چسبد...
#مهران_رمضانیان
دیدگاه ها (۰)

پیش از تو.پیش از آنکه تو را بشناسم!پیش از آنکه صدایم بزنی و ...

آپدیت جدید ویسگون حذف کاربران برترحذف امتیاز

خدای قشنگم برای همه لحظه های خوووب و خوشِ زندگیم که خنده به ...

پیش از تو.پیش از آنکه تو را بشناسم!پیش از آنکه صدایم بزنی و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط