تو دفتر خاطراش به زیبایی نوشته بود

- تو دفترِ خاطراش به زیبایی نوشته بود :
‹ دلتنگی شبیه یه دردِ پنهون خیلی عمیقه ، تو جمعیت ،
حرف میزنی و میخندی و . .
به روزمرگیت میرسی اما نهایتا به محضِ اینکه تنهاشی ؛
دستتو میگیری به اولین ستون و تکیه میدی بهش و ،
چشماتو از درد فشار میدی . . ؛
از درد خم میشی ، دلتنگی شبیه زخمیه که برشش
رویِ انگشتات به یه سانتم نمیرسه ؛
اما عمقش تا مغز استخونته . .
دیدگاه ها (۰)

- گفت : اگه یه ماشین زمان داشتی ،باهاش میرفتی گذشته یا آینده...

چه کشیدم:)دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدمعاشق نشدى ،...

گل گفت : امروز یکی بهم گفت چه گله خوشگلیشازده کوچولو گفت : خ...

یه نفر امروز یه سؤال جالبی ازم پرسید."خودت رو تا چه اندازه ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط