پارت 3 🔥
پارت 3 🔥
ویو کوک
چند روزی از وقتی که اون دختر رو اورده بودن گذشته بود
واسم یه سوال پیش اومده بود این دختر مگه خانواده نداره؟! نباید یکی بهش زنگ بزنه؟
از طریق کیف پولش و کارت شناساییش اسم و فامیلش رو فهمیدیم و تعجب کردم میدونی چرا؟ چون اون دختر کیم سارام بود همه میشناسنش کسی که گیم رزیدنت معروف ترین بازی جهان رو اختراع کرد و صاحب شرکت های گیمه
پس این مرد چرا سراغ دخترشو نمیگیرع؟
( علامت تهیونگ _ ( همیشه همینه ) علامت جیمین ٫ علامت کوک / علامت جیهوپ & علامت جین ؛ )
_ کوککک( با داد)
/ ها ها اععع چته /:
٫ پنج ساعته داریم صدات میزنیم پسر حواست کجاست
/ فکرم پیش اون بود که چرا سراغشو نمیگرینو اینا
& راس میگی این خیلی عجیبه ولی خو به ما ربطی نداره ما وقتی بهوش بیاد و کاملا خوب بشه دیگه باهاش کاری نداریم
_ موافقم
ولی هیونگ الان چند روزه گذشته چرا بهوش نیومده؟
٫ اگه یادت باشه جیهوپ گفتش ممکنه زیاد طول بکشه و ممکنه..
_ ادامشو نگو ولش اصلا
/ امم میگم بچه ها من گشنمه
٫ حالا که بحثش اومد منم یکم گشنمه
& نظرتون چیه بریم جای استاد اشپزیمون؟( با خنده )
( همه زدن زیر خنده )
ویو جین
احساس میکنم یکی داره پشت سرم حرف میزنه /:
داشتم میرفتم که بچه هارو دیدم که داشتن میخندیدن
؛ داستان چیه به منم بگین؟ هوممم
/ هیونگ جونمممم
؛ باز چه نقشه ای واسه من بدبخت کشیدین؟ 🗿
( همه زدن زیر خنده ) و ادامه داره این داستان جین اشپز 😔🤣
پرش زمانی
یک هفته بعد
ویو لی سو
حالم بد بود سرم تیر میکشید انگار یکی یه چکش رو میکوبید به زور چشمامو باز کردم یکم تار میدیدم
دیدم توی یه اتاق شیکم با تم زرد و مشکی
روی تختم و به دستم سُرم وصله
یکم دیدم بهتر شد...
( بازم لایک هاش کامل نشد ببینین چقدر دوستون دارم گذاشتم 🙄♥ شرایط پارت بعد 10 لایک 3 کامنت )
ویو کوک
چند روزی از وقتی که اون دختر رو اورده بودن گذشته بود
واسم یه سوال پیش اومده بود این دختر مگه خانواده نداره؟! نباید یکی بهش زنگ بزنه؟
از طریق کیف پولش و کارت شناساییش اسم و فامیلش رو فهمیدیم و تعجب کردم میدونی چرا؟ چون اون دختر کیم سارام بود همه میشناسنش کسی که گیم رزیدنت معروف ترین بازی جهان رو اختراع کرد و صاحب شرکت های گیمه
پس این مرد چرا سراغ دخترشو نمیگیرع؟
( علامت تهیونگ _ ( همیشه همینه ) علامت جیمین ٫ علامت کوک / علامت جیهوپ & علامت جین ؛ )
_ کوککک( با داد)
/ ها ها اععع چته /:
٫ پنج ساعته داریم صدات میزنیم پسر حواست کجاست
/ فکرم پیش اون بود که چرا سراغشو نمیگرینو اینا
& راس میگی این خیلی عجیبه ولی خو به ما ربطی نداره ما وقتی بهوش بیاد و کاملا خوب بشه دیگه باهاش کاری نداریم
_ موافقم
ولی هیونگ الان چند روزه گذشته چرا بهوش نیومده؟
٫ اگه یادت باشه جیهوپ گفتش ممکنه زیاد طول بکشه و ممکنه..
_ ادامشو نگو ولش اصلا
/ امم میگم بچه ها من گشنمه
٫ حالا که بحثش اومد منم یکم گشنمه
& نظرتون چیه بریم جای استاد اشپزیمون؟( با خنده )
( همه زدن زیر خنده )
ویو جین
احساس میکنم یکی داره پشت سرم حرف میزنه /:
داشتم میرفتم که بچه هارو دیدم که داشتن میخندیدن
؛ داستان چیه به منم بگین؟ هوممم
/ هیونگ جونمممم
؛ باز چه نقشه ای واسه من بدبخت کشیدین؟ 🗿
( همه زدن زیر خنده ) و ادامه داره این داستان جین اشپز 😔🤣
پرش زمانی
یک هفته بعد
ویو لی سو
حالم بد بود سرم تیر میکشید انگار یکی یه چکش رو میکوبید به زور چشمامو باز کردم یکم تار میدیدم
دیدم توی یه اتاق شیکم با تم زرد و مشکی
روی تختم و به دستم سُرم وصله
یکم دیدم بهتر شد...
( بازم لایک هاش کامل نشد ببینین چقدر دوستون دارم گذاشتم 🙄♥ شرایط پارت بعد 10 لایک 3 کامنت )
۴.۲k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.