این زن همان زن است

این زن همان زن است
که با دو فنجان چای،
با یک سبد سیب های دست نخورده
خنده تعارفت می کرد

همان زن
که حالا ساعتی از کار افتاده است
و عقربه ی شعرهایش
به پای مرد دیگری نمی چرخد

بگو جای خالی ات را در کدام گوشه بگیرم
که خانه ، نبودنت را باور کند ؟
هرچه به در می گویم دهانت را ببند
چه حرف ها که به تو نمی زند !
-این چراغ های مشکوک چرا
مرا متهم می کنند
درخانه ای روشن دروغ می گویم-

انگار تو دراین خانه ای و مجبورم
به اندازه ی یک عمر
وانمود کنم
« آه من بسیار خوشبختم »
دیدگاه ها (۶۶)

فکرش هم حالم را خوب می کند.جای خاطره ، تو روی صندلی روبرویم ...

دلتنگم برای کسی که مدت هاست بی آن که باشد هر لحظه زندگی اش ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط