پراکندگی قلب ها و نفاق بین شیعیان‼‼‼
پراکندگی قلب ها و نفاق بین شیعیان‼‼‼
ممکن است زیاد از امام زمان دم بزنیم...
اما این دم زدن چون روشن نیست، به راحتی فراموش می شود. یکی از مسائل ما ، پراکندگی و تفرق به ویژه در بین مسلمانان و شیعیان است.
هرچه از ابتدای تشیع می گذرد، بین ما اختلاف بیشتری به وجود می آید...
این یک درد است....
اختلاف شیعه دردبرانگیز است....
در برابر یکدیگر هر روز موضع گیری می کنیم، و برای هم بر سر یک سری مسائل فرعی و سلیقه ای که احیانا به غلط ، آنها را بزرگ و اصلی قلمداد می کنیم، خط و نشان می کشیم....
آن هم به اسم دین ...
اصل دین و اعتقاد ما چیست؟‼‼
آیا دین آمده تا دعوا به وجود آورد‼‼‼
یا آمده تا قلوب را به هم الفت دهد و از دعواهای جاهلیتی به دورمان سازد‼‼؟
خیلی راحت میشود با هم وحدت قلبی داشته باشیم...
نه وحدت زبانی؟!!!
چون دو انسانی که مثل هم حرف بزنند، نشان این است که لااقل یکی از آنها فکر نمی کند...
پس هم زبان نشدن ، نباید باعث پراکندگی شود...
همدلی از هم زبانی بهتر است...ما باید همدل باشیم دلهایمان به یک جا وصل باشد...
به عنوان نمونه ، شب عاشورا در خیمه امام حسین و یارانش چه می گذشت؟‼‼
یک عده قرآن می خواندند‼‼
یک عده مناجات می کردند‼‼‼
یک عده نظافت، یک عده شوخی،عده ای هم اسلحه هایشان را تیز می کردند. و یا تعمیر می کردند...
و هیچ کدام از اینها باعث اختلافشان نشد‼‼
اگرچه هر کدام، می توانستندبرای کار خود توجیه دینی پیدا کنند، و بر اساس آن دیگری را به شدت محکوم کنند و با هم مرزبندی ایجاد کنند...
مثلا کسی که در حال تیز کردن شمشیر است با استناد به آیه " وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ "
برای دشمنان هرچه می توانید توانتان را مهیا تر کنید.
دیگرانی را که در حال عبادت بودند، متنسک، قشری و زمان نشناس معرفی کند. و کسانی را که در حال شوخی بودند، عده ای جلف و سبک مغز و ... معرفی کند...و خلاصه دیگران را غیرخودی بداند و بنامند.
ولی چه نعمتی از این بالاترکه قرار بود ، فردا در رکاب امام حسین علیه السلام شهید شوند.آنچه باعث همدلی و وحدت واقعی این ها شد، این بود که همه زیرخیمه امام حسین علیه السلام بودند و تنوع کارشان باعث اختلافشان نشد...
یک بعد این وحدت ، وقتی به وجود می آید که حضرت حجت (عج) ظهور می کنند و همه اختلافات برطرف می شود...
یک بعد دیگر این است که در عالم درون ما ، محور همدلی ، وجود مقدس امام زمان علیه السلام باشد...
و این چراغ را آنقدر نورانی بدانیم که هیچ چیز دیگر در کنارش دیده نشود...
من و شما هر دو علاقمند به اوییم ، پس باید به خاطر او همدیگر را تحمل کنیم و اختلافات را کوچک شماریم.
و این یک تمرین و امتحان شیعگی است که تاکنون بسیاری در آن مردود شده اند...
اگر حضور و ظهور امام زمان علیه السلام در عالم درونی ما جدی تر می شود...
از همین جا اختلاف بر طرف می شود...
همه ما خادم و محب امام زمانیم...پس وقتی با کسی اختلاف پیدا میکنیم این موضوع رو در نظر بگیریم که هم من مسلمانم وهم او ، پس به خاطر شادی روح پیغمبر(ص) کوتاه می آییم....
چرا که پیامبر (ص) برای این نیامد که ما فقط ظاهر یک مسلمان را داشته باشیم....
او آمد که قلب هایمان مسلمان باشد....
ما اگر مسئله ای را بزرگ می کنیم به خاطر این است که محور اصلی را فراموش کرده ایم . به علاوه تجلی آن وجود نورانی که باشد، دیگر اختلافی باقی نمی ماند...
مثل قضیه فیلی است که در یک اتاق تاریک گذاشته میشود و از چند نفر میخواهند در مورد موجودی که در اتاق است نظر بدهند....
یکی که گوش هایش را لمس کرده بود گفت بادبزن است...
یکی پاهایش را ، و گفت ستون است و یکی پشتش را ، و گفت تخت است و...
حالا همه ما داریم در تاریکی دعوا می کنیم و اگر در نور و نورانیت باشیم، این قدر روی دعواهایمان پافشاری نمی کنیم....
آیه ای نازل نشده که فقط حرف ما درست است.
وقتی چراغ روشن شود،همه چیز را می فهمیم و دعوایی بین ما نمی ماند . پس بپذیریم که خیلی از دعواهایمان به خاطر تاریکی است...
حال که درد افراد دردمند ، پراکندگی شیعه است ...
وقتی حضرت ظهور کند، آنهایی که روی دعواهایشان پافشاری می کنند، شرمنده تر خواهند شد...
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
برای حمایت از ما لطفا share کنید
پیج فرهنگی مذهبی چشم انتظاران مهدی (عج)
http://line.me/ti/p/%40suh1318r
ممکن است زیاد از امام زمان دم بزنیم...
اما این دم زدن چون روشن نیست، به راحتی فراموش می شود. یکی از مسائل ما ، پراکندگی و تفرق به ویژه در بین مسلمانان و شیعیان است.
هرچه از ابتدای تشیع می گذرد، بین ما اختلاف بیشتری به وجود می آید...
این یک درد است....
اختلاف شیعه دردبرانگیز است....
در برابر یکدیگر هر روز موضع گیری می کنیم، و برای هم بر سر یک سری مسائل فرعی و سلیقه ای که احیانا به غلط ، آنها را بزرگ و اصلی قلمداد می کنیم، خط و نشان می کشیم....
آن هم به اسم دین ...
اصل دین و اعتقاد ما چیست؟‼‼
آیا دین آمده تا دعوا به وجود آورد‼‼‼
یا آمده تا قلوب را به هم الفت دهد و از دعواهای جاهلیتی به دورمان سازد‼‼؟
خیلی راحت میشود با هم وحدت قلبی داشته باشیم...
نه وحدت زبانی؟!!!
چون دو انسانی که مثل هم حرف بزنند، نشان این است که لااقل یکی از آنها فکر نمی کند...
پس هم زبان نشدن ، نباید باعث پراکندگی شود...
همدلی از هم زبانی بهتر است...ما باید همدل باشیم دلهایمان به یک جا وصل باشد...
به عنوان نمونه ، شب عاشورا در خیمه امام حسین و یارانش چه می گذشت؟‼‼
یک عده قرآن می خواندند‼‼
یک عده مناجات می کردند‼‼‼
یک عده نظافت، یک عده شوخی،عده ای هم اسلحه هایشان را تیز می کردند. و یا تعمیر می کردند...
و هیچ کدام از اینها باعث اختلافشان نشد‼‼
اگرچه هر کدام، می توانستندبرای کار خود توجیه دینی پیدا کنند، و بر اساس آن دیگری را به شدت محکوم کنند و با هم مرزبندی ایجاد کنند...
مثلا کسی که در حال تیز کردن شمشیر است با استناد به آیه " وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ "
برای دشمنان هرچه می توانید توانتان را مهیا تر کنید.
دیگرانی را که در حال عبادت بودند، متنسک، قشری و زمان نشناس معرفی کند. و کسانی را که در حال شوخی بودند، عده ای جلف و سبک مغز و ... معرفی کند...و خلاصه دیگران را غیرخودی بداند و بنامند.
ولی چه نعمتی از این بالاترکه قرار بود ، فردا در رکاب امام حسین علیه السلام شهید شوند.آنچه باعث همدلی و وحدت واقعی این ها شد، این بود که همه زیرخیمه امام حسین علیه السلام بودند و تنوع کارشان باعث اختلافشان نشد...
یک بعد این وحدت ، وقتی به وجود می آید که حضرت حجت (عج) ظهور می کنند و همه اختلافات برطرف می شود...
یک بعد دیگر این است که در عالم درون ما ، محور همدلی ، وجود مقدس امام زمان علیه السلام باشد...
و این چراغ را آنقدر نورانی بدانیم که هیچ چیز دیگر در کنارش دیده نشود...
من و شما هر دو علاقمند به اوییم ، پس باید به خاطر او همدیگر را تحمل کنیم و اختلافات را کوچک شماریم.
و این یک تمرین و امتحان شیعگی است که تاکنون بسیاری در آن مردود شده اند...
اگر حضور و ظهور امام زمان علیه السلام در عالم درونی ما جدی تر می شود...
از همین جا اختلاف بر طرف می شود...
همه ما خادم و محب امام زمانیم...پس وقتی با کسی اختلاف پیدا میکنیم این موضوع رو در نظر بگیریم که هم من مسلمانم وهم او ، پس به خاطر شادی روح پیغمبر(ص) کوتاه می آییم....
چرا که پیامبر (ص) برای این نیامد که ما فقط ظاهر یک مسلمان را داشته باشیم....
او آمد که قلب هایمان مسلمان باشد....
ما اگر مسئله ای را بزرگ می کنیم به خاطر این است که محور اصلی را فراموش کرده ایم . به علاوه تجلی آن وجود نورانی که باشد، دیگر اختلافی باقی نمی ماند...
مثل قضیه فیلی است که در یک اتاق تاریک گذاشته میشود و از چند نفر میخواهند در مورد موجودی که در اتاق است نظر بدهند....
یکی که گوش هایش را لمس کرده بود گفت بادبزن است...
یکی پاهایش را ، و گفت ستون است و یکی پشتش را ، و گفت تخت است و...
حالا همه ما داریم در تاریکی دعوا می کنیم و اگر در نور و نورانیت باشیم، این قدر روی دعواهایمان پافشاری نمی کنیم....
آیه ای نازل نشده که فقط حرف ما درست است.
وقتی چراغ روشن شود،همه چیز را می فهمیم و دعوایی بین ما نمی ماند . پس بپذیریم که خیلی از دعواهایمان به خاطر تاریکی است...
حال که درد افراد دردمند ، پراکندگی شیعه است ...
وقتی حضرت ظهور کند، آنهایی که روی دعواهایشان پافشاری می کنند، شرمنده تر خواهند شد...
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
برای حمایت از ما لطفا share کنید
پیج فرهنگی مذهبی چشم انتظاران مهدی (عج)
http://line.me/ti/p/%40suh1318r
۲.۷k
۱۰ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.