در نگاهم غمت خلاصه شده

در نگاهم غَمت خلاصه شده
گهگُداری هم اشک می ریزد ..
رفته بودی و عاشقـت بعدش
مشتِ خود را به شیشه ها میزد ...
.
.
بغض های شکسته بعد از این
تا ابد تووی شعـر آزادند
بعد تو لحنِ خنـده ها حتی
جای خود را به گریه ها دادند ...
.
.
حال و روزم نگفته بارانیست
بهمنـم را به تیـر میبندم ...
مینشینم کنار شومینه
تا همیشه به عشق میخندم ...
.
.
فصلِ خوبِ بهـار میمیرد
تا زمستان همیشگی باشد
کاش میشد بماند و عشقش
حسِ محبوبِ زندگـی باشد ...
.
.
اتفـاقِ پر از غمـی بود و
تووی دامانِ روزگـار افتاد
سر به جای دو شانه ی گرمش
در طنابِ سیـاهِ دار افتاد ...
.
.
اوجِ عشقت اگر رهـا بشوی
مینشینی به عشق میخندی
در صدای پر از غـمِ باران
بهمنت را به تیـر میبندی ...
.
. #مریم_قهرمانلو
.
.
دیدگاه ها (۱۰)

◥مورفیـن◣زخمـام نمک گیرت شدن امایادت مثه داروی مورفینهبوسیدن...

در محل حرف افتاده بود که دایی عاشق شده است! سنم کم بود نمیفه...

‌اگر شبی از شب‌ها، که آسمان پرستاره‌ی کویر بالا سرمان است و ...

آخرش را برایت بگویمفوق فوقش تو رفته ایمن نشسته ام همینجا روی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط