برای آمدنت شعر می پزم

. برای آمدنت شعر می پزم
روی اجاق کاغذها
نذری شبیه نذرهای امروز
دیگ هایی پر از حرف دل...
هم می زنم واژه های بازمانده را
بی ردیف
قافیه ها شبیه بغضم وا می روند
شور می شود این شعر از شور نام تو...
سفره می چینم
از شرق تا غرب ترین یسار چشم انتظاری ام...
دیدگاه ها (۱۲)

, بی تو پیمودن شب ها شدنی نیستشب های پر از درد که فردا شدنی ...

. این روزها حرفی برا گفتن جز سکوت ندارماما اشک های زیادی برا...

ﺩﻭﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﻣﺸﺖ ﮐﺮﺩ ﺟﻠﻮﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ گل ﮐﺪﻭﻣﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ...

, خداوندا، خداوندا !!!قرارم باش و یارم باش …جهان تاریکی محض ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط