همرزم شهید محمد جعفرخانی :
همرزم شهید #محمد_جعفرخانی :
بعد از عملیات که من بشدت مجروح شده بودم
برای پیگیری بحث جانبازیم
بهم زنگ زدن تا بیام پیگیر امورم بشم.🚶
.
اول که نمیومدم
اما بعدا به اصرار و زور یکی از بچه ها منو آوردن برای پیگیری.
آمدم دیدم از 54 ترکشی که توی بدنم هست
20 تا از اونا رو لحاظ کردن
و حتی مجروحیت اعصاب و روانم رو به حساب نگرفتند
و بهم جمعا 9 درصد جانبازی دادن!
.
خیلی ناراحت شدم
برگه اعتراض گرفتم که پر کنم.
آمدم یگان و رفتم آسایشگاه خوابیدم.
جعفر خان آمد بخوابم
گفت : فلانی !! ولش کن اجرتو با اون چیزی که خدا برات اینجا مقدر کرده عوض نکن
اصلا دیگر هم نمیخواد پیگیرش بشی.
.
از خواب که بیدارم شدم ، برگه اعتراضم رو پاره کردم و گفتم دستور جعفر خانه...
بعد از عملیات که من بشدت مجروح شده بودم
برای پیگیری بحث جانبازیم
بهم زنگ زدن تا بیام پیگیر امورم بشم.🚶
.
اول که نمیومدم
اما بعدا به اصرار و زور یکی از بچه ها منو آوردن برای پیگیری.
آمدم دیدم از 54 ترکشی که توی بدنم هست
20 تا از اونا رو لحاظ کردن
و حتی مجروحیت اعصاب و روانم رو به حساب نگرفتند
و بهم جمعا 9 درصد جانبازی دادن!
.
خیلی ناراحت شدم
برگه اعتراض گرفتم که پر کنم.
آمدم یگان و رفتم آسایشگاه خوابیدم.
جعفر خان آمد بخوابم
گفت : فلانی !! ولش کن اجرتو با اون چیزی که خدا برات اینجا مقدر کرده عوض نکن
اصلا دیگر هم نمیخواد پیگیرش بشی.
.
از خواب که بیدارم شدم ، برگه اعتراضم رو پاره کردم و گفتم دستور جعفر خانه...
۴۳۹
۱۵ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.