آن شب شب بیست و هفتم رجب بود محمد غرق در اندیشه ...

آن شب ، شب بیست و هفتم رجب بود . محمد غرق در اندیشه بود که
ناگهان صدایی گیرا و گرم درغار پیچید :بخوان! بخوان به نام پروردگارت که
بیافرید ، آدمی را از لخته خونی آفرید ، بخوان که پروردگار تو ارجمندترین است ،همو که با قلم آموخت ، و به آدمی آنچه را که نمی دانست بیاموخت . . . عید مبعث مبارک باد .
عید بزرگ مبعث مبارک
عکسهایی از سفر به مدینه منوره و مکه مکرمه در سالهای 2006و2013
دیدگاه ها (۱)

روز مبعث روز فخر انبیاست مصطفیٰ نورٌ عَلیٰ نور خداست عید م...

میزنم سبزہ گرہ تا گرہ ای وا گرددسالمان سال ظهور گل زهرا گردد...

بخوان به نـام خـدایـت کـه آفـریده تـو رابخوان ! بـهانه ی خـل...

محمد خاتم پیغمبران شدمحمد بهترین خلق جهان شدگرفته از خدا امر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط