آرام کسی رد شده اما ضربانش

آرام کسی رد شده اما ضربانش

باید بنویسم غزلـی تا هیجانش…

عطر خوش نعنــای تــــو در حلـقه‌ای از دود

سرگیجه‌ی این شهر، من و نقش جهانش

آواز بیاتی و چه خوب است که یک شب

عریــــان بشوی در وسط جامـــه درانش

از روی لب توست کــه در حاشیه‌ی قم

هی شعبه زده حاج‌حسین و پسرانش

این شعـــر فقــط تاب و تب رد شدنت بـــود

چیزی که عیان است چه حاجت به بیانش

دنباله‌ی موهای تو بر صفحه‌ی کاغذ

آرام کســی رد شده امـا ضربانش…
دیدگاه ها (۱)

دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی...حرم قبله،حرم کعبه،ع...

تسبیح شیخ پاره شد و دانه دانه شداز بس که استخاره زدم تا ببین...

.....

وقتی هستیدر دلم قیامتی ستو تمامی ابنای بشربه تماشای تو برمی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط