ددیجذابمن

#ددی_جذاب_من

پارت ۲


_به تو چه با کی حرف میزدم

+پسر بود نه (پوزخند)

_گفتم به تو چه

+اع که اینطور پس الان من میرم به بابات میگم میخوای با پسر بری بیرون ببینم اجازه میده یا نه

داشتم میرفتم که بازومو گرفت

_نه نه جونکوک نرو اگه فهمید نمیزاره برم لطفااا نگو

+پس تو هم نباید بری بیرون اونم با پسرا

_خب اصن به تو چه ربطی داره اع

+خیلی خب باشه الان میرم میگم

_نه نه وایسا ایشششش جونکوک نگو دیگه تو چرا اینقدر منو اذیت می‌کنی

+چون خیلی حال میده

_(ناراحت)

+چرا سگرمه هات رفت تو هم چیه به خاطر خودت میگم با پسر نرو بیرون بدت میاد

_حوصلم سر رفته بعدشم مگه همشون پسره فقط چند تا پسره بقیمون دختر

+عه چند تا هم هست اصلا دیگه نمیتونی بری

_جونکوکااااا

یه رژ از رو میز ارایشیم برداشتم و زدم بهش

+اع منو میزنی الان اره

یکی خیلی آروم زد تو صورتم که دردم نگرفت بعد گوشیمو برداشت چون باز بود می‌تونست بره داخلش

+الان این پسره رو فوش بارون میکنم بعدشم بلاک

_نه نه نکن جونکوک جون من نکن

+ساکتتتت

دستشو بالا گرفته بود و منم هی میپریدم تا گوشی رو ازش بگیرم ولی اینقدر که گنده بود دستم نمی‌رسید و اون می‌خندید

_به چی میخندی

+به کوچولوییت (خنده)