با بابا بزرگم رفتم مسجد با نصف پیر زنا سلام علیک داشت

با بابا بزرگم رفتم مسجد با نصف پیر زنا سلام علیک داشت













تازه فهمیدم من به کی رفتم...
دیدگاه ها (۶۶)

ﺩﯾﺸﺐ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍﺯ ﻭﻧﯿﺎﺯ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ،ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﺟﻮﻥ ﭼﺮﺍ ﻣ...

دخترک ﯾﮏ ﺷﺐ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ پسر ﻣﻦ ﯾ...

رااااز دلم روو گفتم‎ ,---, ‎ \ | ‎ ...

یه رفیق داشتیم خیلی مذهبی بودیه بار میخواست بیاد خونمون........

فهمیدم بسیاری را نزدیک فرض کرده‌ام و بسیار دورند، و فهمیدم ک...

پارت ۶تق تق تق(مثلا صدای دره)نامی. کیه(سرد)منم بابا میشم بیا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط