رمان نجاتگر قلب
رمان نجاتگر قلب
part5
.....که یکی زد سر
شونم و گفت:
(علامت سو یول¶)
¶خانم لی سون جو؟
- بله خودم هستم
¶خوشبختم.من پارک
سویول مدیر شرکت
کارگین هستم.
ایشون هم برادرم
پارک چانیول هستن که
مدیر شرکت هم هستن.
(علامت چانیول+)
+سلام از آشناییتون
خوشبختم.
- اصن محو پسره
شده بودم.وایی خدایا
من نباید اینجوری باشم.
چانیول ویو:
+چرا دختره انقدر
برام خوشگل میزد؟
ول کن بابا.
اینم مثل دخترای دیگه
دو روز دیگه از ذهنت
پاک میشه://///
اول سر صحبت رو من
باز کردم.
+میدونید که شرکت ما....
- تمام قوانین شرکت
شما رو مطالعه کردم.
قانون شماره ۱
برای مذاکره باید سودی
که به دست میاد بین
دو شرکت نصف بشه.
قانون شماره ۲
موقع مذاکره باید
شخصیت ها بین
دو شرکت نصف بشه تا
عادلانه باشه.
قانون شماره ۳
موقع مذاکره فقط قول
هایی که در برگه نوشته
هست و هر قولی که از قبل
داده بشه بر آورده نمیشه.
+واه.....همشو حفظ کرده بود°_°
قانون شماره ۴
موقع کشیدن شخصیت ها
فرد مقابل باید در شرکت
کارگین کار کند.
قانون شماره ۵......
+پس تمام قوانین ما رو
مطالعه کردید درسته؟
-بله.
+پس خانم پارک نظرتون
چیه باهاشون وارد مذاکره
بشیم؟
¶بله.
سون جو ویو:
هو هو ....بلاخره قبول
شدم:))))
دستمو آوردم جلو تا
با هم دست بدیم.
-موفقیت شما آرزوی ماست.
+موفقیت شما آرزوی ماست.
هنوز دستامونو از هم جدا
نشده بود که مردی مست
به من خورد و شرابش روی
لباس من ریخت.
اما الان مسئله این نبود.
مسئله این بود که من
الان توی بغل.........
این داستان ادامه دارد.........❤️
part5
.....که یکی زد سر
شونم و گفت:
(علامت سو یول¶)
¶خانم لی سون جو؟
- بله خودم هستم
¶خوشبختم.من پارک
سویول مدیر شرکت
کارگین هستم.
ایشون هم برادرم
پارک چانیول هستن که
مدیر شرکت هم هستن.
(علامت چانیول+)
+سلام از آشناییتون
خوشبختم.
- اصن محو پسره
شده بودم.وایی خدایا
من نباید اینجوری باشم.
چانیول ویو:
+چرا دختره انقدر
برام خوشگل میزد؟
ول کن بابا.
اینم مثل دخترای دیگه
دو روز دیگه از ذهنت
پاک میشه://///
اول سر صحبت رو من
باز کردم.
+میدونید که شرکت ما....
- تمام قوانین شرکت
شما رو مطالعه کردم.
قانون شماره ۱
برای مذاکره باید سودی
که به دست میاد بین
دو شرکت نصف بشه.
قانون شماره ۲
موقع مذاکره باید
شخصیت ها بین
دو شرکت نصف بشه تا
عادلانه باشه.
قانون شماره ۳
موقع مذاکره فقط قول
هایی که در برگه نوشته
هست و هر قولی که از قبل
داده بشه بر آورده نمیشه.
+واه.....همشو حفظ کرده بود°_°
قانون شماره ۴
موقع کشیدن شخصیت ها
فرد مقابل باید در شرکت
کارگین کار کند.
قانون شماره ۵......
+پس تمام قوانین ما رو
مطالعه کردید درسته؟
-بله.
+پس خانم پارک نظرتون
چیه باهاشون وارد مذاکره
بشیم؟
¶بله.
سون جو ویو:
هو هو ....بلاخره قبول
شدم:))))
دستمو آوردم جلو تا
با هم دست بدیم.
-موفقیت شما آرزوی ماست.
+موفقیت شما آرزوی ماست.
هنوز دستامونو از هم جدا
نشده بود که مردی مست
به من خورد و شرابش روی
لباس من ریخت.
اما الان مسئله این نبود.
مسئله این بود که من
الان توی بغل.........
این داستان ادامه دارد.........❤️
۲.۰k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.