عشقه من

عشقه من . . .

اینروزها که هنوز نیستنت را به هوای دوباره داشتنت ثانیه شماری میکنم . . .

ساکتم .حرف نمیزنم. نه که چیزی برای گفتن نباشد... نه .به این سکوت پیله کرده ام. نه که ندانم چه بگویم

اینروزها از همیشه پر تر از حرفم . از همیشه بیشتر گفتنی دارم ولی من مانده ام و یک عالمه ناگفته های ناشنیده...

میروم تا فراموشم کنی ...

در فراموشی هم آغوشت میکنم تا طعم تلخ برخوردهای سردت یادم برود...

ناگفته هایم را میگذارم گوشه ی دلم تا روزی که تو بیایی...

روزی که باشی و بخواهی برایت حرف بزنم...

تا اون موقع... هر وقت خورشید را بالای سرت دیدی بدان در غروبی دلگیر به تو می اندیشم ...

به اینکه اگر کاری که عشق با من کرد با تو میکرد چند روز دوام میاوردی...؟؟؟؟
دیدگاه ها (۱)

میدانی رفیق . . .اینروزها ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﺗﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻼﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﯽ؛ﺗﺎ ﺑﺒﯿ...

باید عاشق باشی تا بفهمی!نگاه سرد یعنی چی!دست سرد یعنی چی!حرف...

عشق من . . .سرد خواهد شد روزهایت بی آغوش من …بر تن کن دروغ ه...

عشق من . . .وقتی می گویم سراغم نیا, نه این که فراموشت کرده ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط