ای موی پریشان تو دریای خروشان

ای موی پریشان تو دریای خروشان

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج

حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

ای موی پریشان تو دریای خروشان

بگذار مرا غرق کند این شب مواج

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم

یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده

جز عشق نیاموختی از قصه حلاج

یک بار دگر کاش به ساحل برسانی

صندوقچه ای را که رها گشته در امواج

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۱)

گفت :از دوست چه خواهی که تورا شاد کند گفتم :از دوست همین بس ...

برای کسیدل به دریا بزنیدکه همسفر بخواهد،نه قایق...

👌👌

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط