میان مشتی از ارزن چو در غلتان است

۶۷۶
میان مُشتی از اَرزن چو درّ غلتان است
شبیه تو کم و امثال من فراوان است


بیا که هر دو به نوعی به شانه محتاجیم
دوباره موی تو و حال من #پریشان است


تویی که نیم رخت مثل نیمه ی ماهی ست
که نیم دیگر آن پشت ابر پنهان است

نه پشت ظاهر خوب تو باطنی بد نیست
که هر دو روی تو بر عکس سکه یکسان است


رسیده ام به خدا از مسیر چشمانت
به نقطه ای که تلاقی #عشق و #عرفان است


عجیب نیست به سمت تو مایلم هر دم
که نام دیگر من #آفتابگردان است..

#جواد_منفرد

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

درون دیده من آفتابگردانیست
که در هوای تو چرخان به چهار سو شده است..

#حسین_منزوی
دیدگاه ها (۹)

677من نیز چو خورشید دلم زنده به #عشق استراه دل خود را نتوانم...

678تو بشو فرمانده ام، بانو! سپاهت می شوم ..من فدای یک نخ از ...

۶۷۵هر که جز من بود از دیدارمان مأیوس بودهمتم را رود اگر می‌د...

674تو خود میلِ سفر داری نکن بد نام حافظ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط