دوست داشتم عکاس بودم

دوست داشتم عکاس بودم.
کادر می بستم روی صورت دوست داشتنی های زندگیـَم
میگفتم یک دو ...سیـــب!
(این سیبِ آخر را یک جوری می گفتم که لبخندشان از کادر بزند بیـــرون!)
و لبخندشان را...
تصویرِ مثبتِ زندگی بخششان را... ثبت می کردم.
قاب می گرفتم
و می گذاشتم کنجِ طاقچه ی دلم...
اصلا شاید یک سبکِ نوینِ عکاسی خلق می کردم
به نامِ خنــده ی حیات بخــش. . .💜
#مهسا_پناهی #ازدواج
دیدگاه ها (۱)

بوی صُبح می دهی..⛅ ️ به خصوص چشمانت؛♥ ️چشمانت را ڪــه بــاز ...

آرامشـم بـاش و با آغـوشـت💖 خیالی از شـب بوسه هایت را💋 روی گو...

«بوسه های» نوبرانه ات💋 در دل سرمای زمستان❄ ️همچون چای داغ قو...

دستانم را بگیرقلبم را ذوب کن «عشق»💜 از گرمای دستانت به قلبم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط