بچه که بودم یکی از بزرگترین دغدغههام این بود که در آیند

بچه که بودم، یکی از بزرگترین دغدغه‌هام این بود که در آینده خونه‌م نزدیک نونوایی باشه! همه بچه‌گیم یا توی مسیر خونه به نونوایی و برعکس بودم یا توی صف نونوایی. تقریبا همه رویاها و خیالبافیام حول محور نون میگذشت... مثلا بچه‌ای که باباش نونواست و همیشه نون میاره خونه، یا سفره‌ای که هر وقت بازش کنی وسطش نون داغ باشه و هیچوقت تموم نشه!! چه دورانی بود... چه خوب که تموم شد!!😂 😅
دیدگاه ها (۶)

️ حوالیِ دهه ی سی دوستت دارم ...اینکه صبح ها بساط نان تست و ...

زمانی...مادر قوت داشتخانه وسعت داشتفرش حرمت داشتآب برکت داشت...

میلاد امام رئوف امام مهربانیها ضامن آهو برهمه شما مبارک ان ش...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_282سرمو بین دستام گرفت...

مآفیآی قرمز من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط