زمانی که هنوز رسول به دنیا نیامده بود هر وقت صحبتی از بچ

زمانی که هنوز رسول به دنیا نیامده بود، هر وقت صحبتی از بچه می شد، علیرضا می گفت: «من می‌دانم فرزندم پسر است» می گفتم: «خب معلوم نیست، شاید دختر باشد» ایشان می گفت: «نه به احتمال زیاد پسر است، چون خدا خودش میداند چه از او میخواهم دوست دارم وقتی نیستم، لااقل فرزندم جای مرا بگیرد» موقعی که میخواستم زایمان کنم، من در تهران بودم و علیرضا در منطقه بود وقتی این موضوع را شنید، به تهران آمد موقعی که با هم به منطقه
برمی گشتیم در بین راه گفت: «یک شب خواب دیدم فرزندم متولد شده است؛ فرزند پسر بود و گوشه چشم چپش هم، خالی داشت » وقتی به صورت بچه نگاه کردم، دیدم همان طور که ایشان گفتند، گوشه چشم چپ فرزندم خال دارد...

بعضی وقت‌ها مین یا مواد منفجره خنثی شده و بیخطر را به منزل
می آورد و آنها را به فرزند کوچک‌مان میداد و با زبانی کودکانه طرز کارش را برای او بیان میکرد...
یک روز به ایشان گفتم: «رسول بچه است و متوجه نمیشود که شما چه میگویی، برای او این وسایل، اسباب‌بازی است» ایشان گفت: «نه، این یک نوع آشنایی است ان شاء الله که رسول بتواند در آینده، جای من را بگیرد و در خدمت اسلام باشد»

#سردار_شهید_علیرضا_عاصمی فرماندهی تخریب قرارگاه‌های خاتم کربلا و نجف را بر عهده داشت که در ۱۳دی ماه ۱۳۶۵ در سن ۲۴ سالگی وقتی به همراه همرزمانش در حال خنثی سازی بمب های ریخته شده توسط عراقی ها در باختران بود به شهادت رسید...

#خاکیان_خدایی
دیدگاه ها (۱)

#مخترعی_ڪه_شهید_شد برخورداری از نبوغ فڪری از خصوصیات منحصر ...

#شهید_مصطفی_شعبانی «با هم خیلی رفیق بودیمتو عملیات والفجر۸ ...

شهید ﻣﺪﺍﻓﻊ ﺣﺮﻡ ﮐﺮﺑﻼﯾﯽ ﺣﺴﯿﻦ ﻣﻌﺰ ﻏﻼﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﻓﺘﻨﻪ ۸۸ ﻣﺠﺮﻭ...

#سید_مجتبیهر جا می نشست از شهدا می‌گفت. پیش مادرش که می‌رفت ...

یادته همیشه می گفتم دوس دارم از دور ببینمت؟ بعد تو لجباز می ...

کار هر روزم شده بود...تمام ساعت فروشی های شهر را بارها و بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط