آواره شدی خانه ی قلبم شده جایت

آواره شدی خانه ی قلبم شده جایت
انداخته ام چشم سیه زیردوپایت


نقش رخ توحک شده برلوح خیالم
ای جان و دل و چشم و سر و تن به فدایت


یک عمرنشستم که قدم رنجه نمایی
حالاچه کنم باهمه ی ناز و ادایت

خواندند دو مرغ قفس از عشق برایم
اما نرسد چهچه بلبل به صدایت


شدقبله گهم عطرتن ویادحضورت
خاک قدمت مهرم و تسبیح دعایت

باآنکه شکستی توبلورانه دلم را
بی پرده بگویم به سرم هست هوایت
دیدگاه ها (۲)

روزهای بی خاطـــــــرهشبهای بلند و یاد تـــــــــــو.....خن...

از راه دوری آمدم،آغوش خود را باز کنچرخی بزن دور و بَرَم،قدری...

..

هوای قلب من.. امشب هوای سرد تنهاییست.. دل من یاد تو افتاد.. ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط