🌿آخرین زمستان❄️
🌿آخرین زمستان❄️
تو ای که آتش عشقت بسوخت این جان را
بیا که بی تو نبینم عبور دوران را
بیا که این دل داغم نمی تواند دید
بدون عشق تو گل های باغ و بستان را
بیا که عالم امکان به جز تو ممکن نیست
تو رمز بود و وجودی تمام کیهان را
به نزد مهر رخت شمس کمتر از شمعی است
که روشنی دلی جمله اهل ایمان را
در این شب ار چه نهانی ز دیدگان اما
ز مهر توست همه نور ماه تابان را
تمام جنبش هستی به شوق دیدن توست
ببین خروش و تب بحر و اشک باران را
بیا که سایه فکنده است ابر سرد سیاه
گرفته تیرگی اش نور هر خیابان را
نه رنگ و بویی از ایمان به قلب ها مانده
شیوع ظلمت شب برده رنگ ایمان را
بیا به داد غریقان بحر فتنه برس
که در فساد و حسد غرقه کرده انسان را
ز خون بی گنهان سرخ گشته دامن خاک
ستم زبانه کشیده بیا ببین آن را
رسیده ناله آدم به آسمان ز زمین
ببین هوای پر از آه و درد و افغان را
گذشت عمر جهان این چنین و می گذرد
ندید غیبت کبرات ،خط پایان را
طلوع طلعت رویت غروب غربت ماست
بیا به روز رسان این شب غريبان را
بیا که جز تو کسی نیست رهنمای مسیر
در این سیاهی شب مردمان حیران را
بیا و آخر این قصه، روشنایی ده
به بوی پیرهنت چشم پیر کنعان را
بیا و با قدم پاک خود بهاری کن
هزار و چند صد و چندمین زمستان را
#امام_عصر
تو ای که آتش عشقت بسوخت این جان را
بیا که بی تو نبینم عبور دوران را
بیا که این دل داغم نمی تواند دید
بدون عشق تو گل های باغ و بستان را
بیا که عالم امکان به جز تو ممکن نیست
تو رمز بود و وجودی تمام کیهان را
به نزد مهر رخت شمس کمتر از شمعی است
که روشنی دلی جمله اهل ایمان را
در این شب ار چه نهانی ز دیدگان اما
ز مهر توست همه نور ماه تابان را
تمام جنبش هستی به شوق دیدن توست
ببین خروش و تب بحر و اشک باران را
بیا که سایه فکنده است ابر سرد سیاه
گرفته تیرگی اش نور هر خیابان را
نه رنگ و بویی از ایمان به قلب ها مانده
شیوع ظلمت شب برده رنگ ایمان را
بیا به داد غریقان بحر فتنه برس
که در فساد و حسد غرقه کرده انسان را
ز خون بی گنهان سرخ گشته دامن خاک
ستم زبانه کشیده بیا ببین آن را
رسیده ناله آدم به آسمان ز زمین
ببین هوای پر از آه و درد و افغان را
گذشت عمر جهان این چنین و می گذرد
ندید غیبت کبرات ،خط پایان را
طلوع طلعت رویت غروب غربت ماست
بیا به روز رسان این شب غريبان را
بیا که جز تو کسی نیست رهنمای مسیر
در این سیاهی شب مردمان حیران را
بیا و آخر این قصه، روشنایی ده
به بوی پیرهنت چشم پیر کنعان را
بیا و با قدم پاک خود بهاری کن
هزار و چند صد و چندمین زمستان را
#امام_عصر
۱.۰k
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.