این روزهای پایانی شهریور دلهره ی عجیبی دارد
این روزهای پایانی شهریور دلهره ی عجیبی دارد
دلهره ای از جنس حال و هوای ناب کودکی ،
با عطر دلبرانه ی کتاب های نو و طعم گسِ خرمالو..
ما دیگر آن کودک بی غم و خندان سالهای دور نیستیم ، شرایط ابداً مثل سابق نیست ، اما این دلهره، یادگار خوب همان روزهاست ، روزهای خوبی که نگرانی مان ، بخاطر معلم تازه ای بود که نمیشناختیم ، و تمام ترسمان برای درسهایی ؛ که قرار بود سخت تر از سال های قبل باشند...
چه حال و هوای بی نظیری بود ،
هنوز هم که هنوز است ، پاییز ، دلنشین تر از تمام فصل هاست، قدم زدن در خیابان های نارنجی و خش خشِ جانانه ی برگ ها ، تسکین خوبی ست...
اما کاش برای یک روز هم که شده به روزهای خوبِ کودکی بر میگشتیم...
مثلا اوایل مهر باشد و حیاطی شلوغ و بچه های شاد و خندان و بدون هراس از بیماری، که با اشتیاقی بی وصف ، لباس و کفش های جدیدشان را به هم نشان میدهند...
مثلا پاییز باشد و کودکی که بی غم و آسوده ، کوله پشتی اش را روی دوشش گرفته و سر خوش و لی لی کنان ، به سمت خانه میدود ، و چه موسیقی دلنوازی ست ، خش خشِ برگ های پاییزی ؛
وقتی دلت کودکانه میتپد ،
وقتی نگران هیچ چیز نیستی...
دلهره ای از جنس حال و هوای ناب کودکی ،
با عطر دلبرانه ی کتاب های نو و طعم گسِ خرمالو..
ما دیگر آن کودک بی غم و خندان سالهای دور نیستیم ، شرایط ابداً مثل سابق نیست ، اما این دلهره، یادگار خوب همان روزهاست ، روزهای خوبی که نگرانی مان ، بخاطر معلم تازه ای بود که نمیشناختیم ، و تمام ترسمان برای درسهایی ؛ که قرار بود سخت تر از سال های قبل باشند...
چه حال و هوای بی نظیری بود ،
هنوز هم که هنوز است ، پاییز ، دلنشین تر از تمام فصل هاست، قدم زدن در خیابان های نارنجی و خش خشِ جانانه ی برگ ها ، تسکین خوبی ست...
اما کاش برای یک روز هم که شده به روزهای خوبِ کودکی بر میگشتیم...
مثلا اوایل مهر باشد و حیاطی شلوغ و بچه های شاد و خندان و بدون هراس از بیماری، که با اشتیاقی بی وصف ، لباس و کفش های جدیدشان را به هم نشان میدهند...
مثلا پاییز باشد و کودکی که بی غم و آسوده ، کوله پشتی اش را روی دوشش گرفته و سر خوش و لی لی کنان ، به سمت خانه میدود ، و چه موسیقی دلنوازی ست ، خش خشِ برگ های پاییزی ؛
وقتی دلت کودکانه میتپد ،
وقتی نگران هیچ چیز نیستی...
۱۶.۱k
۲۸ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.